تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,532 |
تعداد مقالات | 70,501 |
تعداد مشاهده مقاله | 124,096,891 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 97,204,457 |
جایگاه و نقش استحکامات هیرکانیا در منازعات مرزهای شرقی ساسانیان | ||
پژوهشهای علوم تاریخی | ||
مقاله 8، دوره 5، شماره 2، اسفند 1392، صفحه 133-152 اصل مقاله (527.05 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/jhss.2014.50980 | ||
نویسندگان | ||
حمید کاویانی پویا* 1؛ ماریا داغمهچی2 | ||
1استادیار گروه تاریخ، دانشگاه شهید باهنر کرمان | ||
2کارشناس ارشد باستانشناسی، دانشگاه تهران | ||
چکیده | ||
هیرکانیا (گرگان) از دیرهنگام به سبب دارابودن موقعیت استراتژیکی و اقتصادی مورد توجه صاحبان و منادیان قدرت بوده است و دولتهای ایرانی، به منظور تثبیت جایگاه خویش سعی در استیلا بر این منطقه داشتند؛ بر این اساس، موقعیت و کارکرد ایالت هیرکانی در عصر ساسانی و عملکرد استحکامات این ایالت برای حکومتهای ایرانی در مقابل مهاجمان و قدرتهای شرقی، مسئلة مهمی است که پیگیری آن در عصر ساسانی سبب آگاهی از چگونگی نگرش این دولت ایرانی به مرزهای شرقی ایران، دشمنان این خطه و اقدامات ساسانیان در مقابل آنها و در منطقة هیرکانیا میگردد. بنابراین، برای پاسخ بدین مسائل، نهتنها از متون تاریخی بهرهبرداری شد، بلکه از یافتههای باستانشناسان نیز استفادة فراوانی گردید و در بررسی جایگاه هیرکانیا و استحکامات آن در قلمرو ساسانی و بهویژه در مقابل یورشهای انیران، بدین نتیجه نائل آمدیم که ساسانیان نیز به تبعیت از سلسلههای ایرانیِ پیشین نهتنها پایگاه نظامی مهمی در گرگان برپا داشته بلکه به احداث دیوارههای مستحکم و حصارهای تدافعی پیچیده و مجهزی اقدام نمودند. در این میان، احداث دیوارة دفاعی گرگان با استحکامات ویژه سبب پیشگیری از ورود مهاجمان به مرزها شده و با تأمین امنیت، موجب رونق بیشتر ایالت گرگان شد. این دیوارة دفاعی نشان میدهد که ساخت آن نهتنها بهمنظور یک برنامة اضطراری، بلکه بخشی از برنامة پیچیدة شاهنشاهی ساسانی بوده که عامل بهحداکثررساندن حفاظت از دشت گرگان در قرن پنجم میلادی بهشمار میآمده است. | ||
کلیدواژهها | ||
هیرکانیا؛ مرزهای شرقی؛ ساسانیان؛ هپتالیان؛ دیوار گرگان | ||
عنوان مقاله [English] | ||
The Role of the Hyrcania’s Fortresses in the Struggles on the Easter Sasanian Boarders | ||
نویسندگان [English] | ||
Hamid Kaviani Pooya1؛ Maria Daghmehchi2 | ||
چکیده [English] | ||
Hyrcania (Gorgan) has long attracted men of power due to its strategic and economic location. According to historical evidence, the Iranian governments before the Sassanid dynasty, attempted to dominate the region in order to consolidate their power. The Sassanid Dynasty, following the same policy of the former dynasties, not only established an important military base there but also constructed strong defensive walls and intricate and well-equipped fortifications in the region. Based on the related historical texts and the relevant archaeological findings, we have demonstrated that the construction of defensive Gorgan wall with its special fortifications not only prevented attackers from entering into the Iranian territory but also led to the prosperity of Gorgan state that was responsible to endure the security in the area. With the construction of this defensive wall, Hyrcania was considered as an important Sasanian base in the eastern territories. It will be argued that the construction of the defensive wall shows that it was not built merely as an emergency plan, but it was part of a well-calculated and complex plan of the Sassanian Empire and provided maximum protection for Gorgan in the 5th century AD. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Eastern borders, Sasanian, Heptalis, Gorgan wall | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه شرایط اقلیمی ایران، بهویژه در مرزهای شرقی، بدانگونه است که در عهد باستان، ساکنان این خطه از مرزهای ایرانزمین هماره مواجه با هجوم قبایل و صحرانشینانی بودند که در نواحی شمال و شمال شرقی ایران زندگی میکردند و از طریق تهاجم و جنگ و گریز سعی در ورود به ایران داشتند. در این میان، ایرانیان باستان در برآوردن دیوارههای دفاعی برای مقابله با قبایل صحراگرد و اقوام مهاجم از همان دوران نخستینِ تشکیل دولت در فلات ایران کوشیدند و با احداث شهرهایی با باروهای مستحکم و حصارهای تدافعی درصدد تأمین امنیت مرزهای شرقی برآمدند. ضرورت احداث استحکامات و دیوارهای دفاعی در قلمرو شرقی و تلاش دولتهای ایرانی در این راستا به هنگامی آشکارتر میشود که مطلع گردیم؛ با وجود برخوردهای طولانی ایرانیان با مخاصمان غربی، شاهد کشته شدن برخی از شهریاران ایرانی توسط انیران و خصم بیگانه در مرزهای شرقی ایران و نه در برابر دشمنان مرزهای غربی هستیم (از این جملهاند، یک شهریار هخامنشی، دو شهریار اشکانی و یک شهریار ساسانی). بااینحال، و با وجود برآوردن این استحکامات در دوران هخامنشی و اشکانی، ایجاد دیوارة دفاعی گرگان به منظور حفظ قلمرو ساسانیان در مقابل تهاجمات اقوام مهاجم شرقی، اقدامی بود که از سویی، نشاندهندة توجه روزافزون ساسانیان به مرزهای شرقی و احساس نیاز ایشان نسبت به شکلگیری ایالتی بود به منظور ایجاد پایگاهی نظامی به مثابه مرکز ساسانیان در شرق قلمرو این حکومت و از طرف دیگر، نشاندهندة سعی این دولت در اعتلای رونق شهرهای مهمی چون هیرکانیا بود که از جنبة اقتصادی و استراتژیک حائز اهمیت و سزاوار رسیدگی بود. همانگونه که از توضیحات مذکور برمیآید، مسئله و پرسش اصلی این پژوهش، اهمیت هیرکانیا برای ساسانیان و اقدامات تدافعی این دولت در مرزهای شمال شرقی ایران، بهویژه چرایی احداث دیوار دفاعی گرگان و استحکامات این منطقه در دوران ساسانی و نقش آن در تأمین امنیت و رونق اقتصادی سرزمین ساسانی است.
شهریاران نخستین ساسانی و مسئلة هیرکانیا ساسانیان با تأسیس سلسلهای که مشخصة برجستة آن برای بانیانش، ایجاد «دولتی متمرکز» بود، درصدد تحققِ این هدف برآمدند، اما در راستای این آرزو به موانع و مشکلاتی برخوردند که یکی از این موانعِ بسیار مهم، نظام ملوکالطوایفی و ایالات نیمه مستقلی بود که پیشتر در دوران اشکانی وجود داشتند. در حقیقت، با توجه به اینکه در رأس این ایالات، خاندانهای مهم و حاکمان قدرتمندی حکمفرما بودند، غلبه بر این صاحبان قدرت برای شاهنشاهان ساسانی بسیار دشوار بود، خاصه آنکه برخی از این ایالات در دوران دولت پیشین، همچون خردهدولتی مستقل یا نیمهمستقل محسوب شده که با برافتادن اشکانیان، از طرفی به دلیل وابستگی خونی به حاکمان دولتِ مغلوب و از سوی دیگر، برای کسب استقلال، مقابل ساسانیان ایستاده و با آنها به سختی مقابله نمودند. سرسختی و بحرانآفرینی این ایالات وقتی بیشتر میشد که ایالت مذکور دارای اهمیت استراتژیکی و اقتصادی نیز بوده و به دلیل همجواری با دولتهای رقیب ساسانی و قرارگرفتن در مناطق مرزی از اهمیت و برجستگی خاصی نیز برخوردار میشدند. از جملة این ایالات «ایالت هیرکانیا» بود که نخستین شاهنشاهان ساسانی، در وهلة نخست برای مطیعساختن و سپس در امان نگه داشتن آن از مدعیان داخلی و مهاجمان مرزی کوشیدند و برای تحقق این امر به اقداماتی دست زدند که امروزه تا حدودی با کاوشهای باستانشناسان، میتوان از چگونگی آنها مطلع گردید. باری، هیرکانیا، از جمله ایالاتی بود که بنیانگذار سلسلة ساسانی، تصرف و تسخیر آن را برای تأمین امنیت و تثبیت قدرت خویش لازم دید، سرزمینی که سالهای بسیاری اشکانیان را در مقابل مهاجمان شرقی و دشمنان غربی در خویش پناه داده و نقطة اتکا و مسبب نمو و برقراری قدرت اشکانیان در سالهای نخستین آن دولت بود. به هرحال، هرچند دربارة تلاش و تکاپوی مؤسس ساسانیان در تسلط بر این خطة مهم سیاسی، استراتژیکی و اقتصادی تردیدی نیست، دربارة این که آیا اردشیر توانست در نخستین سالهای حکومت خود به فتح سرزمین مذکور کامیاب گردد یا خیر، سخنی به قطعیت نمیتوان به زبان آورد. برخی مورخین، به موفقیت اردشیر بابکان در این امر اشاره داشتهاند؛ از جمله، طبری (قرن نهم و دهم میلادی) در این باره مینویسد: «اردشیر اول، مؤسس امپراتوری ساسانی، پس از استوار ساختن حکومتش در غرب ایران، به شمال شرق ایران روی آورد و توانست سیستان، گرگان (هیرکانیه)، ابرشهر (نیشاپور)، مرو (مرغیانه)، بلخ (باکتریا) و خوارزم را به تصرف خود درآورد.» (الطبری، ج2، ص819). همچنین به گفتة بلعمی، وزیر سامانیان «اردشیر، پادشاهی عراق و خراسان تا لب جیحون و سجستان و گرگان و پارس و کرمان همه بگرفت و ملوکالطوایف از جهان برداشت.» (بلعمی، ص885). از مورخین دیگر «خواند میر» نیز اردشیر را فاتح جرجان، نیشابور و مرو و خوارزم و بلخ قلمداد میکند (غیاثالدین بن ههامالدین حسینی، ص224). بااینوجود،برخیمنابعِهمعصرِ ساسانی، سلطة ساسانیان بر هیرکانیا را به جانشینان اردشیر، بهویژه فرزند وی شاپور اول (272-241میلادی) نسبت میدهند. در این خصوص، «کرونیک» (Chronik)بنا به مندرجات تاریخ اربل، گزارش میدهد که در اولینسال از فرمانروایی شاپور اول، شاه با فرستادن «کراسمیر» (Chorasmiern) به نبرد کوهستانی باسرزمینهایدیلامیتها و هیرکانیها که در کوهستانهایی دور در نزدیکی دریای خزر زندگیمیکردند،آنجارا بهتصرفدرآورد(Christensen, p.219 and Enblin, pp.9-10). در منابع سریانی نیز آمده که این سرزمینها از سوی شاپور به اطاعت درآمدهاند (Pigulevskaja, p.124) . وجود سکههایی از شاپور اول (273-240) در آک-تپه، در جنوب ترکمنستان، که مشابه سکههای ضربشده از اوایل سلطنت او در مرو میباشد( Gubaev,Loginov, Nikitin, p.72)، میتواند تا حد زیادی تسلط وی را بر نواحی هیرکانی در اوایل سلطنتش تأیید نماید. کرتیر نیز در کتیبة کعبة زردشت چنین مینویسد: «در نتیجة کوشش و رنج من بسیاری از آتشها و مغان در سراسر کشور... درمیشان، آتورپاتکان، سپاهان، ری، کرمان، سکستان و گرگان تا پیشاور درخشیدن گرفتند» .(Gignoux,p.71) در کتیبة شاپور اول در کعبة زردشت (بند دوم)، از گرگان (Wirgan) تحت عنوان یک «ایالت» سخن به میان آمده (عریان، ص65) و در مهرهای اواخر دورة ساسانی نیز به صورت حروف اختصاری GWL، ذکر شده است (Bivar, p.152). بههرحال، با رویکرد دقیق به منابع موثق،میتواندریافتکه «وهرکان» بهعنوان ایالتی خطیر از جمله ایالات و ساتراپهایی بود که بانیان سلسلة ساسانی را بر آن داشت تا در تصرف آن بکوشند، زیرا افزونبر اهمیت استراتژیکی و اقتصادی این منطقه، ایالت مذکور سکونتگاه اشکانیان و یا جایگاه شاخهایاز عموزادگان پارتی بود که از قدرت قابلملاحظهای برخوردار بودند، بهطوریکه بارها برای دولت پیشین (اشکانیان) دردسر و بحران آفریده بودند و بدین لحاظ، این خطه از ساتراپهای شمالی ایرانزمین، در همان سالهای نخستین ساسانی (به احتمال فراوان در دوران شاپور اول) به تصرف این دولت نوخاسته درآمد. پس از مرگ شاپور اول و در نتیجة فتوحات شاهنشاهان نخستین ساسانی، دولت شاهنشاهی ساسانیان در قرون سوم و چهارم میلادی از سمت شمال و مشرق توسعة بسیاری یافت، بهگونهایکه پس از فتوحات بهرام دوم که در 248میلادی واقع شد، کشور ساسانیان در مشرق ایران کنونی، شامل گرگان (هیرکانی) و تمام خراسان و گویا خوارزم، سغد، سکستان و همچنین ایالت مکورانو توران بوده است (Christensen,p.137). در واقع، با توجه به حساسیت منطقة شمال شرقی ایران و با توجه به اینکه عدهای از وابستگان و وفاداران به دولت اشکانی هنوز در آن منطقه، در مقابل ساسانیان مقاومت نموده و تهاجماتی نیز از سوی بدویان شرقی به ایرانشهر انجام میگرفت، اولین پادشاهان ساسانی پایگاه مرزی را به شمال شرق منتقل نموده و بر کشورهای منطقة پارت، مرو، بلخ و ناحیة مستقر در بالای اکسوس تسط پیدا کردند؛ همچنین به نظر میرسد که برای مدتی خوارزم از هواداران کوشانها جدا شده و به ساسانیان پیوسته باشد (Altheim, p.70).
مهاجمان شرقی و موقعیت استحکامات هیرکانی(گرگان) در عصر ساسانیان بر اساس منابع موجود، تردیدی نیست که در سدة سوم میلادی دولت نوپای ساسانی بر هیرکانیا و برخی مناطق شرقی این ایالت سلطة مستقیم داشته است، بهگونهای که طبق گزارشهای آمیانوس مارسلینوس(Ammianus Marcellinus, p.357,XXIII,VI,XIV)، فتوحات شاپور دوم در مرزهای شرقی شاهنشاهی ساسانی مناطقی نظیر هیرکانی، مرو، باختر، سغد، سکاها، هرات، درانگیانیا، آراخوزیان و گنداریان را دربر میگرفت. بااینحال، آرامش و ثباتی که در مرزهای غربی ایران حتی با وجود دولت قدرتمند و دشمن دیرین ایرانیان، روم، برقرار بود در مرزهای شرقی و بهخصوص ساتراپها و مرزهای شمالشرقی ساسانیان دیده نمیشد، زیرا دشمنان مرزهای شرقی تهدید بزرگی برای شاهنشاهی ساسانی محسوب میشدند. آنها به استثنای کوشانیان، بیشتر، اقوام بیابانگردی بودند که تحت فشار گروههای دیگر، به سوی مرزهای شرقی قلمرو ساسانیان هجوم میآوردند. این فشارها و تهاجمات بهگونهای بود که به عقیدة برخی، حتی بعد از مرگ شاپور اول، اقوامی به نام هون که از مساکن اولیة خود در دشتهای شمال روسیه به سمت جنوب رانده شده بودند، توانستند نواحی شمالی خراسان تا گرگان را متصرف شوند. بهخصوص قبایلی از آنان بهنام کیداریان، مزاحمتهای شدیدی برای نواحی شمالشرقی ایران فراهم آوردند و قسمتی از وقت شاهان ساسانی پس از شاپور صرف ازبینبردن آنان گردید (زرینکوب، ص461). بااینحال، این غلبه و سلطه موقتی بوده و محتملاً به هنگام بحرانهای جانشینی پس از مرگ شاپور اول، رخ داده است. زیرا وجود سکههای کوشانیـ ساسانی تا حدود 360 میلادی بیانگر حکومت فرمانروایان ساسانی بر بلخ، سغد و منطقة قندهار میباشد (Schippmann, p.38). بنابراین، بدانگونه که از منابع بر میآید و پیش از این اشاره شد، دشت گرگان از همان سالهای نخستین تأسیس سلسلة ساسانی در قرن سوم میلادی، بخشی از امپراتوری ساسانی بهشمار میآمد. اما نکتة قابلملاحظه اینکه تمامی منطقة مذکور این سلطة ساسانیان را نپذیرفته بود، بهگونهای که «دهستان» در شمال هیرکانی محل استقرار اقوام چول بوده و امروزه آثاری از حضور اقوام چول از قرن پنجم میلادی در کل دهستان و اغلب در محدودة جنوبی قلمرو آنها شناسایی شده است (Lecomte, p.306). اما، بهمنظور سلطة همهجانبه بر هیرکانیا و از طرفی برای مقابله با هجوم اقوام مختلف به مرزهای شمال شرقی ایران، از جمله اقداماتی که از سوی ساسانیان انجام گرفت، تشکیل نیروی نظامی در منطقه و در وهلة بعد، بنیاد دیوار دفاعی بود. در این راستا، چندتن از فرمانروایان ساسانی، از هیرکانی به عنوان مکانی برای راهاندازی هیئتهای نظامی علیه بیابانگردان شمالی استفاده نمودند. از جمله تهاجماتی که به اقدامات دفاعی منجر، و انگیزهای برای برپایی استحکامات نظامی شد میتوان به حملات «خیونها» اشاره نمود که در قلمرو هیرکانیا، که شامل دشت گرگان امروزی است، مستقر شده بودند. بنابراین، اقدامات دفاعی در برابر هجوم احتمالی خیونهاـکه در قرن پنجم میلادی ایشان را با نام اقوام چول (Chol) میشناسیمـ برای شهریاران ساسانی ضرورتی اجتنابناپذیر بود. در این راستا، از استقرارگاههای مربوط به این دوره در دهستان میتوان به گئوجیک تپه ( (Geokjik-tepeاشاره نمود. محوطهای به وسعت چهار و نیم هکتار و دارای دیوارهایی به ضخامت 60/2متر، برجهای مدور در گوشهها و برجهای نیمدایرهای در طول دیوار... که این نوع ساختار دفاعی قطعاً استقرار اقوام چول را مشخص میکند (Lecomt, p.308). توسعة قلمرو، میتوانست کنترل مؤثری برای منطقهای که مرکز آن در حدود200کیلومتری شمالغربی دشت گرگان قرار داشته، صورت دهد (Ibid, p.309). با بررسی منابع مکتوب و کاوشهای باستانشناسان میتوان دریافت که درگیری ساسانیان با مهاجمان شرقی، بهویژه در منطقة استراتژیکی هیرکانیا، سبب نشد که توجه دولتمردان ساسانی نسبت به این منطقه و اقدامات سیاسی- فرهنگی در این خطه کاسته شود، بلکه مهاجمان پس از مدتی که به جدال با ایرانیان پرداختند و مسبب بحرانهایی شدند، توسط قدرت ساسانی مطیع و منقاد گردیده و گاه با سکونت در مناطق شمالشرقی ایران در راستای اهداف این دولت ایرانی، گام برداشتند. در این زمان به گزارش آمیانوس مارسیلینوس (16.6.4) اقوام خیون در سال 358 میلادی گرفتار جنگ با شاپور دوم ساسانی بوده (Ammien Marcellin, p.76,V.XVII) و محتملاً توانسته بودند به موفقیتهایی نیز دست یابند. بهگونهای که به عقیدة گوبایف، دهستان در آن زمان (شاپور دوم) تحت اشغال خیونها درآمد (Korbanov, p.139)(1). و پس از این تاریخ و از سال 380 میلادی قوم دیگری بهنام کیداریها در خراسان پدیدار شدند که از آن پس سکه با عنوان کوشانی ـ ساسانی ضرب مینمودند (Bivar, p.199). اما گویا سلطة این اقوام (کیداریها) چندان پایدار و همهجانبه نبوده است، زیرا از زمان شاپور دوم درهمهای منسوب به این پادشاه در فرغانه ضرب میشد (Göbl, p.35). و این مسئله نشاندهندة چیرگی سیاسیـفرهنگی ساسانیان در این منطقه میباشد. در سالهای آتی نیز هرچند از هجوم اقوام مختلف به شمالشرقی ایران و به ویژه هیرکانا کاسته نشد، از این تاریخ به بعد، یعنی از اواخر سدة چهارم میلادی این خطه و به ویژه هیرکانیا تحت تسلط ساسانیان قرار داشت. باری، با گذر ایام و با تثبیت قدرت ساسانی، به تدریج توجه ساسانیان به این خطه افزون گردید. بهگونهای که ضرابخانهای معتبر در این ناحیه ایجاد شد. براساس یافتههای باستانشناسان، فعالیت ضرابخانة گرگان از زمان بهرام چهارم (۳۸۸-۳۹۹) که از وی سکههایی همسبک در دست است، آغاز شده است. از این پس، گرگان به پایگاه عملیات شاهنشاهان بر ضد هپتالیان تبدیل شد. به نظر میرسد که حضور گستردة هپتالیان در مناطق شرقی مرزهای ساسانی، سبب شد که فعالیت اقتصادی این نواحی تا حدود زیادی مختل گردد و گویا برپایی و فعالیت ضرابخانة هیرکانیا در راستای رفع این خلأ و پیشامد در وضعیت ضرابخانهها بوده و از طرفی، نشاندهندة بارزتر شدن هیرکانیا (گرگان) به عنوان منطقة مهم استراتژیکی و اقتصادی میباشد. به عبارت دیگر، ایجاد وقفه در ضرب سکههای بهرام چهارم، پیروز (۴۵۸-۴۸۴) و تا حدودی قباد اول(۴۸۸-۴۹۷) در مرو، نشاندهندة تصرف مرو به دست هپتالیان میباشد و برایناساس، تجهیز هیرکانیا به منزلة تجهیز پایگاه عملیات جنگی بر ضد هپتالیان بهشمار میرود (Goebl,pp.89-91) که با توجه به خلأ موجود در نتیجة فقدان فعالیت ضرابخانة مرو لااقل به منظور تأمین نیازهای مالی- نظامی فعالیت ضرابخانهای در گرگان ضروری شد. بر اساس شواهد برجایمانده تا دو دهة نخست سدة پنجم میلادی، هیرکانا مرکزیت خویش را برای ساسانیان در مقابل تهاجمات خصم شرقی حفظ نمود. بهگونهای که پس از شاهنشاهان فوقالذکر، با استناد به سکههای زرین، یزدگرد (421-399م) این ضرابخانهها را از سلف خویش که دینارهایی با سبکی همانند از آنها به جا مانده، اخذ کرده است. بنابراین، این حدس گیرشمن، که تلاش هپتالیان برای براندازی فرمانروایی ساسانیان را در دورة یزدگرد میداند، باید به شاه بعد از او مربوط و مرتبط دانست (Altheim, p.113). برایناساس، در جنگهای ایرانیان علیه کوشانها و هیاطله یا هونهای سفید، هیرکانیا سرزمین مرزی مهمی بود که مرکز عملیات جنگی ساسانیان محسوب میشد (Marquart, p.37) و یزدگرد اول (421-399میلادی) روزهای پایانی عمر خود را در این منطقه گذرانیده بود. شهری که از آن زمان به طور مشخص و برای دهههای بسیار، پادشاهان پارس آن را به عنوان منطقة عمومی برای جنگهای خود علیه هپتالیها مشخص کرده بودند (Ghirshman, p.83). بعدازاین شاهنشاه و مقارن با اوایل جلوس بهرام پنجم (بهرام گور؛۴۲۱-۴۳۹) دستههایی از طوایف هپتالیان با عبور از جیحون و اشغال ولایت باختر، امنیت مرزهای شرقی ایران را دیگربار به خطر انداختند، ازاینرو، بهرام به دفع آنها برخاست. به گزارش طبری جنگ با خاقان ترک، که منظور منابع اسلامی باید همان خیونها یا هونها باشد، در سال هفتم حکومت بهرام پنجم، حدود424 میلادی، آغاز شد. بهرام پس از پیروزی، برادر خود نرسی را به حکومت خراسان گماشت و بلخ را مقر او تعیین کرد وبه تیسفون بازگشت (الطبری، ص866). این رویدادهای تاریخی در سکهشناسی منعکس میباشد. «لوگینو» و «نیکیتن» (Loginov and Nikitin) مقادیر زیادی از درهمهای بهرام پنجم را که در مرو ضرب شده است، نتیجة جنگ پادشاهان ساسانی در این نواحی دانستهاند که برای مبازرات نظامی لازم بوده است (,p.147Korbanov). به عقیدة گافورو (Gafuro) با این جدالها و تاخت و تازهای هپتالیان، مرز بین ایران ساسانی و هپتالیان در اوایل قرن ششم میلادی، از میان گرگانرود و تا مرورود و طالقان بوده است (Korbanov, p.176). تهاجم به شمال شرق ایران در زمان بهرام پنجم (38-408) و یزدگرد دوم (57-438)افزون برهونها،اقوامکیداریهاراهمدربرمیگرفت (Bivar,p.199). موقعیت مناسب هیرکانا برای حفظ مناطق شرقی و مقابله با مهاجمان، سبب شد که یزدگرد دوم در نواحی شرقی و در مقابل گرفتاری خود در مواجهه با تجاوز قبایل طوایف کیدار و خیون و برای دفع آنها ناچار تا مدتی در گرگان و خراسان توقف کند و با آن که وی در برخورد با این طوایف، به قدر پدرش بهرام توفیق نداشت، باز بهخوبی توانست پیشرفت آنها را در داخل قلمرو خویش سد کند (زرینکوب، ص461). خرابشدن ضرابخانههای خیونها و کیداریها در سال 440 میلادی در تخارستان، نتیجة غلبة یزدگرد دوم و تصرف این نواحی میباشد. در این زمان هپتالیان نیز در شرق تخارستان و بدخشان تشکیل یک ایالت داده بودند ((Korbanov,p.109. یزدگرد دوم (457-438میلادی) پس از شکست قبایل هون که در شمال گرگان سکنی داشتند، شهری بهنام «شهر یزدگرد» تأسیس نمود و سالی چند در آنجا اقامت گزید تا به سرحدات که دستخوش غارت بیابانگردان بود نزدیکتر باشد (Christensen,p.287). این شاهنشاه ساسانی برای فیصله دادن به گرفتاریهای مرزهای شرقی ایران، مصمم گردید تا در هیرکانیا و مرزهای شرقی آن، بناهای تدافعی ایجاد نماید و ساخت شهر مذکور، در راستای این اقدامات تدافعی بود. سایت اولو کیزیلی (Ulu Kizilly) در دهستان، با توجه به اندازه،پلانوضخامت دیوارهای بهدستآمده از آن در کاوشهای باستانشناسی نشاندهندة یک شهر نظامی بوده که «لکومت» آن را همان شهر یزدگرد معرفی میکند (Lcomte, p.307). شهر ضرب سکه به صورت اختصاری GW(گرگان) از زمان یزدگرد دوم (457-439 میلادی) ظاهرشده است (Bivar, p.150). در غرب گرگان وجود دیوارها و استحکامات تورنگ تپه و به احتمال زیاد بقایای خرابه شهر در اواخر ساسانی، حاکی از حضور قوی ساسانیان در این قسمت برای حفاظت از مرزها میباشد.علاوه براین، تاریخگذاری رادیوکربن و گزارش منابع تاریخی از ساخت استحکامات در گرگان در زمان یزدگرد دوم (457-438 میلادی) تا زمان خسرو اول (531-579میلادی)، نشان میدهد که این قلعه در اواخر دورة ساسانی ساخته شده است (Trinkaus, p.269). با احداث دیوارة دفاعی و شهر مرزی «شهر یزدگرد»، که در منطقة هیرکانی بر موقعیت محکم استراتژیکی و تدافعی این شهر میافزود، این شهریار (یزدگرد) بیش از اسلاف خویش موفق به مهار تهاجمات مکرر دشمنان و غلبه بر آنها گردید. بهگونهای که طبق نوشتة «یقیشه» (Eghishe) ارمنی دومین لشگرکشی یزدگرد دوم، در سال 450میلادی و در بیستمین سال فرمانرواییاش در سرزمین تتالها (T’etals) (خراسان) رخ داد و پادشاه کوشانها که توان مقابله با او را نداشت به سوی بیابانهای صعبالعبور عقبنشینی نمود. بنابراین یزدگرد تمامی قلعهها و شهرهای آنها را تسخیر نمود و هرچند پادشاه کوشانها توانست دیگربار به مناطق خویش دست یابد (pp.149&150Korbanov,)، گویا حضور سپاهیان یزدگرد در پایگاه خویش (هیرکانیا و شهر یزدگرد) مانع از پیشروی این اقوام به سوی مرزهای ساسانی گردید. بعد از مرگ یزدگرد دوم در سال 457م، پسرش پیروز (484-459 م) در پی تداوم برخوردها با مهاجمان شرقی و با توجه به اینکه پدرش توانسته بود بر کوشانها مسلط گردد، با نیروی جدیدی در مرزها برخورد نمود. وی در ابتدا با کمک هپتالیان توانست کیداریها را شکست دهد. اما گویا هپتالیان بدون موافقت متحد خویش، بخشهای شرقی کوشان شهر را تصرف کرده و سپس خیلی سریع بلخ را از چنگ پارسیان درآوردند (165&Korbanov, pp.153). این، یک دلیل عمده بود که پیروز شاه جنگ خود علیه هپتالیان را آغاز نمود. بنابراین، برخوردهای نظامی ساسانیان با هپتالیان به طور مکرر در زمان پیروز ساسانی که از سال 484-459 میلادی فرمانروایی نمود، رخ داد. در اوایل قرن پنجم، هپتالیان یک قدرت عمده در شرق بهشمار میآمدند، آنها در خلال قرن پنجم و ششم میلادی چندینبار به سرزمین ساسانیان حمله کردند (Alram, p.573). پروکوپیوس، در توصیف منطقهای که اولین جنگ پارسیان (پیروزهشاه) با هپتالیان در آنجا رخ داد، مینویسد: «این محل از هر طرف با کوهها احاطه شده و پوشیده از درختان گسترده بود. بین کوهها در یک مسافت بزرگ، راهی گسترده در دره وجود داشت که تا یک فاصلة نامعین گسترش یافته بود.» (Procopius,p.15,I.III.II-VIII) با این توصیف، هپتالیان در رویارویی و پیشروی بهسوی سرزمین ایرانیان، به پایگاه مهم و استراتژیک هیرکانیا رسیدند و پیروز که همچون اسلاف خویش این منطقه را پایگاه اصلی محافظت از مرزها قلمداد مینمود، با آنها روبرو شد. اما طبق گزارشهای تاریخی، در جریان این جنگ (469میلادی) همراه با پسرش قباد، ضمن درگیری در گرگان به اسارت افتاد وناگزیر شد ضمن پذیرفتن سایر شرایط، تا هنگام تأدیه کامل مبلغ آزادی خود، پسرش قباد را نزد هپتالیان به عنوان گروگان باقی گذارد (Schippmann,p.44). از آن پس در سیستم پولی هپتالیان، سومین نوع سکة پیروز پیدا شده است (Alram, p.573) که چیرگی هپتالیان بر ساسانیان را نشان میدهد. داستان شکست پیروز، با توجه به سکههای هپتالیان بین 77/476م (زمانی که پیروز شاه ساسانی توسط هپتالیان دستگیر شده و مجبور به پرداخت 30 بار قاطر از درهمهای نقره برای آزادسازی خود شده بود) و در سالهای365/ 363م (یعنی زمانی که آنها شکست خورده بودند) و همچنین با توجه به درهمهای بهدستآمده از این پادشاه در شمال تخارستان، مورد تأیید و تصدیق میباشد (Kurbanov, p.104). در زمان پیروز ساسانی سواحل شرقی دریای کاسپین، بیابانهای ترکمستان، نواحی اطراف آمودریا، امتداد قلمرو در بخشهای شرقی و سرچشمههای رودخانههای مرغاب و تجن (شمال افغانستان)، به عنوان بخشی از قلمرو هپتالیان درآمد و کوههای شمالی کپه داغ و سرچشمههای پایینی مرغاب و تجن تحت شاهنشاهی ساسانی قرار گرفت. در واقع، به گفتة گوبایف (Gubaev) بعد از شکست پیروز، مرو و واحههای اطراف آن نیز به قلمرو هپتالیان افزوده شد (164,167:Ibid). اما سنگینی این شکست و پیامد آن در واگذاری برخی سرزمینها به هپتالیان سبب شد که پیروز با توجه به اهمیت لجستیکی و استراتژیکی هیرکانی، برخلاف رأی موبد بزرگ و سایر مشاوران، به گزارش «لازار» مورخ ارمنی، سپاهیان خود را در هیرکانیا جمع نموده و وارد جنگ با هپتالیان شود (Schippmann, p.44 and Patkanian, pp.170-171). انتخاب این محل به عنوان میدان جنگ، بدیندلیل بود که هیرکانیا (گرگان) به سبب نزدیکی به مرز امپراتوری از اهمیتی استراتژیک برخوردار بوده و برای امپراتوری پارسیان مکان مناسبی برای بهکار گماشتن نیروها بهشمار میآمد و همچنین محوطة باستانی قلعه خرابه در دشت گرگان که قلعهای در اندازة بسیار بزرگ بوده به عنوان قلعهای که برای عقبنشینی ارتش مرزی یا محوطة نظامی موقتی که تنها در زمان حملة دشمن تحت اشغال سربازان پارسی قرار میگرفت میتوانست در بیشتر جنگها، مثل جنگ پیروزشاه با هپتالیان، نقش کلیدی داشته باشد (Omrani Rekavandi and Sauer,p.163). منابع کلاسیک دربارة منطقة جنگی برخورد طرفین و چگونگی این نبرد میآورند که: «پادشاه هپتالی برای مقابله با پیروز، خندقی با پهنای عظیم به وجود آورد و آن را با نی پوشاند...و زمانی که پیروزشاه و سربازانش به شهر گورگو در مرز پارسیان رسیدند در این خندق افتاده و جان سپردند و پادشاه هپتالی با بخش عظیمی از سربازانش به کنار خندق رسیدند» ((Cameron,p.129 and Procopius23, v.I.IV,pp. 5-10 با توجه به نوشتة پروکوپیوس در خلال پادشاهی پیروز و با هجوم هپتالیان، ساسانیان برای خود مرکز فرماندهی در شهری به نام گورگو ((Gorgo در مرز سرزمین پارسیان، بنا نمودند (Procopius,I.III.II and I.IV.X) که به عقیدة «بیوار»، این واژه تصحیف گرگان بوده و با شهر اواخر اسلامی، جرجان قابل تطبیق میباشد (Bivar,pp.152-153). اما تحقیقات «انوکی» (Enoki) نشان داده گورگو که در منابع چینی به نام Hua ذکر شده است، یکی از مراکز مهم هپتالیان بوده و جایگاه واقعی آن را «غور» در جنوب قندوز (south of Kunduz) دانستهاند (pp.5 ,6-Korbanov). از طرفی«لازار» مورخ ارمنی در اشاره به حملة هپتالیان و شکست پیروز و فتح مرزهای شرقی ایران، میگوید تعدادی از افرادِ فراری از جنگ، به ورکان رسیدند و هریک به شرح این واقعة غمانگیز پرداختند. این سخن لازار نشان میدهد که هپتالیان به گرگان نرسیده و تا خوارزم پیش رفته بودند (Bivar,p.199). بنابراین هیرکانی (گرگان) را که برای ایرانیان از لحاظ موقعیت استراتژیکی و اقتصادی بسیار حائز اهمیت بود، نباید جزء مناطق تصرفی هپتالیان محسوب داشت و اقدامات برخی شاهان ساسانی از جمله یزدگرد دوم در برآوردن حصار دفاعی و بناهای تدافعی، لااقل مانع از سلطة همهجانبة هپتالیان بر این منطقه شد. پیروز، همچون یزدگرد دوم برای مقابله با تاخت و تازهای کیداریان و به ویژه هپتالیان در بنیاد بناهای محصور و دیوارة دفاعی در هیرکانی و مرز شرقی آن کوشید، بهگونهایکه طبق گزارش بلعمی، «پیروزشاه، سه شهر بناکرد: یکی به حد ری، رام پیروزآباد، دیگر به حد گرگان نام او روشن پیروز(Raweŝnpērδz) و به حد دیگر آذربایگان نام او شهرام پیروز» (بلعمی، ص954). ثعالبی نیز مینویسد: «پیروزشاه میان گرگان و باب صول شهری بساخت و آن را روشن پیروز نامید.» (ثعالبی، ص371) منظور مورخان اسلامی از باب صول همان باب چول میباشد. جایگاه شهرستان روشن پیروز هنوز تعیین نشده است، اما در کاوشهای تورنگتپه، مهری بهدست آمده که نام شهرستانی بهنام خسرو شاد پیروز (Husro-shad-pèroz) بر آن درج گردیده است (Gyselen,p.50). گردیزی نیز به ساخت قصبة گرگان بهدست پیروز صریحاً اشاره میکند (گردیزی، ص29) که البته این قصبه را باید شهری همچون «شهر یزدگرد» و در منطقة هیرکانی و یا مجاورت آن محسوب داشت. حضور هپتالیان در مرزهای منطقة مهم هیرکانی و سلطة آنها بر سرزمینهای شرقی این ایالت تا روزگار سلطنت قباد ادامه داشت و قباد بعد از شکست پدرش، مجبور به پرداخت خراج سالیانه به هپتالیان(2)شد. سکههای ساسانی با نشانههایی از زبان هپتالی که در زمان بلاش و قباد (531-488 میلادی با یک وقفه) تا اوایل فرمانروایی خسرو اول در آسیای مرکزی بهدست آمدهاست، و همچنین مطالعة سکهشناسی در مرو، نشان میدهد که ساسانیان در فاصلة زمانی میان شکست پیروزشاه تا زمان قباد، کنترل خود را بر این ناحیه از دست دادهاند (Korbanov, pp.67,171). اما قباد بعد از مدتی از پرداخت خراج امتناع ورزید. این مسئله از فقدان ضرب سکههای قباد در دو دهة اول فرمانرواییاش و ظاهرشدن سکههای قباد از سال بیست و دوم فرمانروایی وی برمیآید و پس از این زمان، ضرب سکههای ساسانی بدون وقفه تا زمان پایان فرمانروایی خسرو دوم در مرو تداوم داشت (Ibid, p.172). بنابراین ساسانیان مجدداً تسلط خود را بر این ناحیه بهدست گرفتند و به نظر میرسد که حتی واقعة مزدک و عزل موقت قباد هم در این سلطه تغییری ایجاد نکرد(3). موفقیت قباد در غلبه بر هپتالیان و استقلالطلبیهای اقوام شرقی ایران، از آنجا پیداست که طبق گزارش مورخان، گفته شده است که تا روزگار قباد، خاندان جشنسف بر طبرستان که هیرکانی نیز جزء آن محسوب میگردید تحت سلطة ساسانیان، حکمرانی میکردند اما از روزگار قباد این پادشاه فرزند خود، کاوس را بر آنجا گمارد و بهطور کاملاً مستقیم ادارة این منطقه را بهدست گرفت. سپردن گرگان به کاوس که از مدعیان تاجوتخت پدر(قباد) بود نشاندهندة اهمیت این منطقه در این دوره از تاریخ و از سویی نمایانگر موقعیت این منطقه به عنوان مکانی است که موجب ایجاد حس قدرتطلبی و یا استقلالطلبی در بین مدعیان قدرت میگردید، زیرا در پناه آن مدعیان قدرت همچون دوران اشکانی درصدد کسب تخت شهریاری پس از قباد برآمدند و این تاجخواهی تا پایان دوران ساسانی مکرر رخ داد. در این راستا، انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹) نیز در آغاز سلطنتش با مدعی تاجوتخت خویش کاوس (برادرش) و یاریدهندگان طبری وی (که گرگانیان نیز جزئی از آنها بودند) درافتاد و پس از غلبه بر آنها برای تسلط بیشتر بر ایرانزمین و پیشگیری از وقوع رخدادهایی از این قبیل، آنرا به چهار پاذگوس تقسیم نمود و بر هریک، پاذگوسپانی گمارد که هیرکانی نیز تحت پاذگوس خوراسان به همراه طبرستان در زمرة حکمرانی پاذگوسپان مشرق ایران قرار میگرفت که این امر هرچند در روزگار شاهنشاهان مقتدری چون انوشیروان نتایج مثبتی دربر داشت، هنگام آشفتگی ایرانوبحرانهایجانشینیاواخردولتمداریساسانیاننتوانستازاستقلالطلبی و تاجخواهی برخی مدعیان بکاهد و سبب گردید که مدعیان حکومت، پاذگوس خوراسان (شرق ایران) را در پناه منطقة مستحکم و استراتژیک طبرستان و بهویژه گرگان در اختیار خویش گرفته و کوس جداسری از دولت مرکزی نوازند. به هرحال، با احداث دیوارة دفاعی گرگان و با تکمیل شدن آن در پایان سدة ششم میلادی (OmraniRekavandi and sauer, p.206)، ساسانیان بهگونة آسانتری توانستند در مقابل هجوم خصم شرقی بایستند و از این پس، هیچ گزارشی مبنی بر ناکامی ایرانیان در مقابل اقوام شرقی (که شاید با تسامح بتوان آنها را همان توارنیانِ مطرح در اساطیر ایرانی خطاب کرد)، ملاحظه نمیگردد بلکه با وجود حضور نیروهای تازهنفس و مخرب همچون ترکان که با دشمنان غربی ایرانیان (روم) نیز در ارتباط هستند این دشمنان از سرزمینهای ایرانی طرفی نبسته و حاصلی نیندوختند و ساسانیان با اینکه گاه در دو جبهه (شرق و غرب) درگیر بودند به سهولت بر اینان غلبه یافتند. در این خصوص، گفتنی است پس از اینکه ایرانیان از بنای دیوارة دفاعی کارآمد گرگان برآسوند، درصدد انتقام از هپتالیان که شکست سختی بر ایرانیان ـبا کشتن شاهنشاهی ساسانی و اخذ غنایم پربها ـ وارد آورده بودند، برآمدند و هپتالیان که «قلمرو آنها از نیمة دوم قرن ششم میلادی از شمال به ترکهای خاقان و از جنوب با امپراتوری ساسانی هممرز بود» (Korbanov, p.184) نخستین خصمی بودند که از بنای دیوارة دفاعی گرگان زیان دیدند. در این باره آمده است که انوشیروان برای نشان دادن قدرت خود سپاهی را از گرگان به شمال شرقی به حرکت درآورد. خاقان بیدرنگ با او وارد مذاکره شد و بخش بزرگی از سرزمین هپتالیان را به ایران واگذار کرد (دینوری، ص 72؛ رجبی، ص297). بدانگونه که از شواهد تاریخی و باستانشناسی برمیآید، ایالت مستحکم و دفاعی گرگان، به منزلة پایگاه مهم ساسانیان در شرق سرزمینهای ساسانی محسوب گشته و کارکرد بسیار مهمی در سازماندهی نبردها با دشمنان شرقی داشت و به ساتراپی درجه اول (خویشاوند) و مهم واگذار میشد، بهگونهای که در زمان حکومت خسرو دوم، این شاهنشاه «بندوی و بسطام را که خالان او بودند، به خراسان فرستاد وگرگان (هیرکانی) و ری به ایشان داد.» (بلعمی، ص1086) اما برخی از همین ساتراپها و یا مدعیان تاج و تخت در برخی موارد با پناهگرفتن در این ایالت و با توجه به موقعیت مهم آن توانستند گرفتاریهای بسیاری برای شاهنشاهان واپسین ساسانی بیافرینند. به طوریکه، گوستهم یا بسطام با خسرو دوم مخالفت نمود و ادعای استقلال کرد (Spiegel, p.501) و به این دلیل که فرمانروایی بخشهای شمالی کشور (به ویژه پایگاه مهم هیرکانی) را به عهده داشت، به مدت هفتسال به نام خود با عنوان ویستهم پیروز در اپرشهر (APL)، سکه ضرب نمود (Daryaee, p.441). بنابراین، موقعیت مستحکم شرق ایران و اهمیت استراتژیکی و سیاسی این منطقه موجب شد که در هنگامة بحران جانشینی و سیاسی که در اواخر شهریاری ساسانیان دامنگیر آنها شده بود، ساتراپهای این منطقه نیز ادعای شهریاری نموده و نیز از سوی برخی این دعوی پذیرفته گردد. با این وجود، و با اینکه در آستانة هجوم تازیان، ممالک مشرق مروالرود از تسلط ایران خارج شده و ولایات ساحلی بحر خزر در تصرف یکی از سرداران دیلمی بود که او را «مورتا یا موتا» میخواندند (کریستن سن، صص648-650)، نقش هیرکانی به عنوان پایگاه مهم سیاسیـنظامی ساسانیان در شرق با دیوارة دفاعی مستحکم، در هنگام واپسین شاهنشاه ساسانی و هنگامی که این شهریار در مواجهه با خصم نوظهور غربی (تازیان) چارهای جز گریز در خود ندیده بود، بدانگونه بود که میتوانست با پناه دادن به این شهریار نگونبخت، مانع از بسته شدن طومار دولت ساسانیان گردد و ساتراپی این منطقه این توان را، با وجود ازدسترفتن پایتخت ساسانی و سرمینهای غربی در خود میدید که پیشنهاد پناهندگی را به یزدگرد سوم داد اما از بخت بد، گویا این شهریار به اهمیت این پایگاه مهم که اسلاف وی در استحکام آن بسیار کوشیده بودند آگاه نبود و با رد این پیشنهاد مسبب غروب دولت ساسانی گردید.
نتیجه با سلطة ساسانیان بر قلمرو اشکانی و در مقابله با خطرات تهاجمی که از سوی مخالفان شرقی (چه پارتیان مدعی تاجوتخت که شرق ایران و به ویژه گرگان را به عنوان پایگاه خویش برگزیده بودند و چه صحراگردان شرقی) برای دولت نوپای ساسانی رخ میداد، شهریاران ساسانی با انتقال بخشی از نیروی نظامی خویش به گرگان، افزون بر استفاده از موقعیت مهم سوقالجیشی این شهر و پناهگرفتن در مرزهای طبیعی این ایالت، به ساخت حصارها و دیوارههای دفاعی نیز اقدام نمودند و این امر بهویژه از اواخر سدة چهارم و در مواجهه با قبایل نیرومند، به طور جدیتری دنبال شد و دیوارههای دفاعی نیرومندی شهر گرگان را به عنوان ایالت مستحکم مرزی مطرح نمود که در کنار توان اقتصادی موجود در آن، این شهر تبدیل به یکی از ایالات مهم و دستاول ایرانشهر گردید و پذیرای حکمرانی خویشان درجه اول شهریاران ساسانی شد و پایتخت شرقی ساسانیان گردید و هرچند این اهمیت، گاه و در هنگام بروز بحران در دولت مرکزی، موجب بروز و ظهور مدعیان قدرت در این ناحیه علیه تاجداران ساسانی گردید و برهههایی از عصر ساسانی را به زدوخورد برای تصاحب تاجوتخت بدل نمود، برآوردن استحکامات تدافعی و دیوارة دفاعی گرگان از جمله مهمترین عوامل برآسودن ساسانیان از تهاجمات مکرر و مقتدرانة صحرانشینان آسیای میانه و حفظ قلمرو شرقی ایران در واپسین دوران حکومت ساسانیان بود. وجود اقتصاد نیرومند کشاورزی بههمراه سیستم پیشرفته آبیاری و کانالهای آبرسانی، حاکی از آنست که افزون بر اهمیت استراتژیک گرگان به عنوان پایگاه تدافعی ساسانیان در مقابل خطر تهاجمات شرقی، این شهر با وجود سایتهای مهم ضرب سکه، دارای سیستم اداری خاصی بوده که در پیشبرد اهداف سیاسی ـ اقتصادی ساسانیان نقش فعالی را ایفا مینموده است.
پینوشت 1- الیزه (Eliseaus) مورخ ارمنی در ذکر وقایع زمان شاپور دوم از آنها به نام کوشانها یاد میکند (, p.30Eliseaus).
2-پروکوپیوس در شرح حملة پیروزشاه به اقوام مهاجم شمال شرق ایران صریحاً به هپتالیان اشاره میکند و آنها را از نسل هونها ذکر میکند.» (Procopius, p.15,I.III.pp.2-8) 3- در واقع، با اینکه گفته شده است: «زمانی که قباد به دلیل حمایت از مزدک، معزول و زندانی شد، پس از مدتی توانست به نزد هپتالیان فرار کند و با کمک هپتالیان بار دیگر تخت پادشاهی را به چنگ آورد» (Bivar,p.199) ، اما هیچ سخنی از واگذاری سرزمینی در ازای این کمک به هپتالیان از سوی قباد به میان نیامده است. | ||
مراجع | ||
الطبری، ابی جعفرمحمدبن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، الجلدالاول، الجلدالثانی، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1269. بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد، تاریخ بلعمی، به تصحیح محمدتقی بهار، انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، تهران،1341. حسینی، غیاثالدین بن ههامالدین، تاریخ حبیب السیرفی اخبار افراد بشر، انتشارات کتابخانه خیام، تهران، 1333. دینوری، اخبار الطول، ترجمة محمد صادق، نشر بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1346. رجبی، پرویز، هزارههای گمشده، ساسانیان فروپاشی زمامداری ایران باستان، جلد پنجم، نشر توس، تهران، 1382. زرینکوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران قبل از اسلام، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1382. عریان، سعید، متون پهلوی، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1382. کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، دنیای کتاب، تهران،1379. گردیزی، ابوسعید عبدالحی بن ضحاک ابن محمود (443-442هـ.ق)، تصحیح و تحشیه و تعلیق عبدالحی حبیبی، نشر بنیاد فرهنگ هنر، تهران، 1347. Alram,M, ˝Hunnic coinage,˝Encyclopedia Iranica,(ed)Ehsan Yarshater, vol.XII, New York, 2004. Altheim, F, ˝Attila etles Huns,traduction de Jacques Marty,Payot, ˝Paris, 1952. Altheim,F,S,R, ˝Ein asiatischer staat feudalismus unter den sasaniden und ihren nachbarn,Limes-verlag˝.wiesbaden,Mcmliv,Germany,1954.
Ammianus Marcellinus, translation by John C. Rolfe, vol.II, willian Heinemann LTD, Cambridge Mussachusettsand Harvard University press, London, 1956. Ammien Marcellin, ˝Ammien Marcellin jornandès frontin, ˝traduction en Francaes de M.Nisard,M DCCC.LXIX,Impeurs de laInstute de France bue Jacob,Paris, 1956.
Bivar, A.D.H, ˝Hephthalites, ˝encyclopaedia Iranica, XII, ed Ehsan Yarshater, Columbia university, New York,2004. Bivar. A. D. H., ˝Gorgan – pre – Islamic history, ˝ encyclopedia Iranica, Vol V,1991.
Cameron, G, ˝Agathias on the Sassanians, ˝Dumbarton Oaks Papers, Vol. 23/24, 1970. Christensen,A, ˝La Iran sous les Sassanides, ˝Ejnar Munksgaard, Copenhague, 1944. Daryaee, T,˝Sasanian Persia (ca. 224-651 C.E.), ˝Iranian Studies, Vol. 31, No. 3/4, A Review of the "Encyclopedia Iranica", Taylor & Francis, Ltd. on behalf of International Society for Iranian StudiesStable,1998. Eliseaus, The history of Vartan and of the battle of the Armenians: containing an account of the religious wars,translated from the Armenian by C.F, Neumann, London, 1830. Enbil, W, ˝zu den kriegen des Sassaniden Schapur I, sitzungsberichte der rischen Akademie der wissenschaften, ˝München, in kommission bein Biederstein verlag München, Germany,1949.
Ghirshman, R, ˝Les Chionites-Hephtalites, ˝tome .LXXX, LeCaire imprimerie de la InstitutFrançais dearchéologie orientale,Paris,1948. Gignoux,P,˝Les quatre inscriptions du Mage Kirdir,union académique internationale association pour l’avancement des études Iranienns,˝Paris, 1991. Göbl.R, Dokumente zur Geschichte der iranischen Hunnen in Baktrien und Indien, Wiesbaden,1967.
Goebl.R, Aufbau der Münzprägung (des Sasanidenstaates). In: F. Altheim - R. Stiehl, Ein asiatischer Staat. (Wiesbaden), 1954. Gubaev, A. G,Loginov, S. D,Nikitin.A. B.,˝Coin finds from the Excavations of Ak-Depe by the Station of Artyk, ˝Iran, Vol. 31,1993. Gyselen,R,˝la géographié administrative de la empire sassanide,˝ vol.1,l étude de la civilisation du Moyen-orient,Paris,1989.
Khlopin,I,˝die reiseroute Isidors von Charax und die oberen satrapien Parthiens, ˝Iranica antiqua,XII, 1977.
Korbanov,A,˝the Hephthalites Archaeological and historical analysis, ˝ PhD thesis submitted to the Faculty of Historical and Cultural Sciences of the Free University, Berlin,2010. Lecomt,O,˝Gorgan and Dehistan:the north-east frontier of the Iranian empire,˝Actes de la conférence British Academy Conference, After Alexander, Central Asia before Islam. Londres, 2007.
Marquart,J,˝Eransahr nach der geographie des ps.Moses Xorenaci, ˝ weidmannsche buchhandlung.Berlin,1901.
Omrani Rekavandi,H,˝At the frontiers of the Sasanian empire: The Gorgan and Tammishe walls in the northern Iran, ˝proceedings of the 6 International congress on the Archaeology of the ancient near east (2008),Sabienza,universià di Roma,Wiesbaden,2010.
OmraniRekavandi.H,Sauer.E.W,Wilkinson.T,Abassi.GH,Priestman.S,SafariTamak.E,Ainslie.R,Mahmoudi.M,Galiatsatos, N, Rostai. K, Jansen VanRensburg.J,Ershadi.M,Macdonald.E,Fattahi.M,Oatley.Ch,Shabani.B,Ratcliffe.J,Steven.Usher-Wilson,˝L,Sasanian Walls,Hinterlandfortresses and abandoned ancient Irrigated Landscapes:The 2007 season on the Great Wall Gorgan and the Wall of Tamishe, ˝ Iran,vol.XLVI, 2008.
Patkanian,M.K,˝de une histoire de la dynastie des sassanides d’après les renseignements pourins par les historiens Arméniens,traduit du Russe˝ par M.Evariste Prudhomme,M DCCC.LXVI, L’imprimerie Impèriale, Paris, 1866.
Pigulevskaja.N,˝Les villes de l `état Iranien aux époques Parthe et Sassanide,preface de claude Cahen,Mouton & Co la Haye˝,Paris,1963.
Procopius,˝History of the wars, ˝Book I and II,translation H.B.Dewing, vol.I, William Heinemann Ltd, Cambridge Massachusetts,HarvardUniversity press,London,1954. Schippmann,K,˝Grundzuge der geschichte des sasanideschen reiches˝, Wissenschaftliche Buchgesellschaft,Darmstadt, 1990. Spiegel, FR, ˝Eranische Alter thumskunde, Verlag von Wilheim Engelmann˝, Leipzig, 1878. Trinkaus.K.M, ˝ThePartho-Sassanian northeast frontier: settlement in the Damghanplain, Iran˝, a dissertation in anthropology, university of Pennsylvania, 1981.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,779 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,752 |