
تعداد نشریات | 162 |
تعداد شمارهها | 6,694 |
تعداد مقالات | 72,263 |
تعداد مشاهده مقاله | 129,303,831 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 102,161,812 |
ضرورت و یقین ((می اندیشم )) | ||
مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود) | ||
مقاله 1، دوره 150، شماره 0 - شماره پیاپی 1007، تیر 1378 اصل مقاله (706.71 K) | ||
نویسنده | ||
دکتر روح اله عالمی* | ||
چکیده | ||
فلسفه دکارت با ((می اندیشم پس هستم)) آغاز میشود و با نتایج بلاواسطه و یا با واسطه ای که از آن به دست می آید انسجام می یابد. همین ارتباط ویژه که سراسر ساختار این فلسفه را در برگرفته و سایه خود را بر یکایک مباحث و مسائلی که دکارت مطرح نموده افکنده است ‘ مهم ترین دستمایه متفکرین برای نقد و بررسی فلسفه کارتزین بوده و هست . چنین به نظر می رسد که اساسأ ارزیابی این فلسفه بدون پرداختن به قاعده مورد بحث محال و حداقل بسیار دشوار است . برنارد ویلیامز یکی از همین گروه اندیشمندان است که قاعده((می اندیشم پس هستم )) و ضرورت و یقین نسبت داده شده به آن را مورد نقادی خود قرار داده است . مطالعه ترجمه مقاله ویلیامز که با عنوان (( ضرورت می اندیشم )) به رشته تحریر درآمده و با اندک دخل و تصرفی آن را ملاحظه می نمائید با توجه به نکته سنجیهای نقادانه نویسنده به فهم فلسفه دکارت کمک بسیار خواهد نمود. نویسنده مقاله که به فلسفه های تحلیل زبانی هم تسلط دارد ‘ بحث خود را با پرداختن به این موضوع که اساسأ چه نوع قضایایی از ضرورت و یقین برخوردارند آغاز می کند و بعد مفصلأ بدین نکته می پردازد که آیا((می اندیشم پس هستم )) از این نوع قضایاست ؟ به عقیده ویلیامز پاسخ این سؤال در گروه حل مشکل دیگری است و آن اینکه آیا ((هستم)) نتیجه بدست آمده از قیاسی است که ((می اندیشم )) یکی از مقدمات آن است یا نه ؟ بدیهی است اگر به استنتاجی بودن ((هستم)) قائل باشیم ‘ حتی اگر برای آن ضرورتی هم قائل شویم با ضرورتی که ((هستم )) به صورت بلاواسطه داشته باشد متفاوت خواهد بود . استشهاد نویسنده به عبارات دکارت از مزایای دیگر این مقاله است ‘ اگر چه به عقیده وی دکارت در توضیح موضوع مذکور عبارات متعارضی ارائه نموده است که این امر ناشی از پیچیدگی مسأله است . ویلیامز برخلاف معمول عبارت دکارت را نوعی استدلال ‘ اگر چه متفاوت با اشکال منطقی قیاس ‘ میداند و به همین دلیل به تحلیل روان شناسانه آن می پردازد. تطبیق و بررسی استدلال دکارت با منطق ریاضی نیز از ویژگیهای قابل تأمل مقاله مذکور است . نویسنده بخش قابل توجهی از نوشتار خود را به بحث راجع به ضمیر متکلم وحده ((من)) اختصاص داده و نکاتی بدیع پیرامون نحوه حصول ((می اندیشم)) ارائه می دهد که از بهترین و محققانه ترین قسمتهای مقاله وی محسوب می گردد . تلفیق نتایج این قسمت از بحث با التفات به ماهیت ((اندیشه)) و رابطه آن با انسان ‘ خود موجب دستیابی به قواعد جدیدی می گردد که حائز اهمیت است . آنچه که نویسنده در انتهای همه این تجزیه و تحلیلها مطرح می کند ‘ این است که شیوه دکارت در بدست آوردن((هستم))از((می اندیشم)) تنها بعد از فهم دقیق ماهیت من و آنچه که دکارت حقیقتأ از می اندیشم در نظر داشت میسر است ‘ استثنایی که به عقیده نویسنده نمی تواند غلط باشد. | ||
عنوان مقاله [English] | ||
- | ||
چکیده [English] | ||
The philosophy of Descartes begins with "Cogito ergo sum" "I think I exist" and completes with mediate or inference knowledge. This special connection that observe through "Cogito ergo sum" and impact on each one of discussion and issues that Descartes set forth for discussion, is the most important capital for meditators in investigation cartesians philosophy in the past and now. It seems, basically, appraising of this philosophy without considering to above mentioned rules is impossible or at least very difficult. Bernard williams is one of such scientists that had criticised rule of "Cogito ergo sum" and certainty and imperative retated to it. Study of williams essay, that is written in title "ergo certainty" and you can study it with any interference and possession with regards to criticism of Writer to "ergo", will be very useful in philosophy of Descartes. The writer of essay dominate also analytic Language, begins in his discussion to this subject that, basically, which kind of apodictics are certainty and imporative. Then refer in detail to this point that dose "Cogito ergo sum" come from this apodictics? In william / s idea, answer to this question is related to solve other problem, and does "ergo sum" result of deductive that "Cogito" is one its elements or not? It is obvious, if we believe deduction "ergo sum" even if we believe certainty for it, with certainty "ergo sum" will be different in case of mediate. Testimony of writer to Descartes phrases is another advantages of this essay, although, in his openion, Descartes had presented in rerference phrases in above definite subject, that it shows complicating of problem. Williams against the others, declare Descartes pherase a kind of deductive reasoning although it is different from deductive logic and for this reason he analyses it psycologically. Investigation of Descartes reasoning with mathematical logic is one of characteristks deserve of mentioned essay. The writer devotes considering part of his writing to "ergo" and presents new points in "Cogito" field, that is the best and positive parts of his essay. To put conclusion of this part of discussion together with notice into nature of "thinking" and relationship with human being is very important that causes accecibility to new rules. At the end of all this analysis, the writer presents that Descartes's method for access "ergo" from "Cogito" only after exact "ergo" nature of "ergo" and everything that actually Descartes has in his mind from "Cogito" is possible. In Writer's idea this reasoning can't be wrong. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
- | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,934 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 934 |