تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,532 |
تعداد مقالات | 70,501 |
تعداد مشاهده مقاله | 124,099,381 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 97,206,879 |
الگوی اجتماعی وکارآیی سنجی فعالیتهای ترویجی موثر درکنترل بیولوژیک کرم ساقه خوار برنج در سال زراعی 73-1372 (درمنطقه شرق استان مازندران) | ||
مجله علوم کشاورزی ایران | ||
مقاله 17، دوره 4، شماره 0 - شماره پیاپی 1285، اردیبهشت 1377 اصل مقاله (772.45 K) | ||
نویسندگان | ||
ایرج ملک محمدی؛ رمضانعلی منصفی استخر پشتی؛ عزیز خرازی پاکدل؛ شاپور ظریفیان* | ||
چکیده | ||
هدف ترویج کشاورزی تغییر رفتار حرفه ای تولید کنندگان کشاورزی است .اولین نکته ای که دربرنامه های ترویجی وجود دارد‘ تشخیص گروه هدف می باشد. با استفاده از عوامل تشخیص گروه هدف که شامل نیاز آموزشی کشاورزان ‘ شرکت در برنامه های ترویجی ‘ داشتن امکانات اجرائی واجرای دستور العمل های ترویجیمی باشد. می توان کارایی فعالیتهای تروجی را افزایش داد واز این طریق بر ارزش افزوده طرحهای ترویجی یعنی آموزش سایر افراد بوسیله خودکشاورزان اطمینان پیدا کردوحتی المقدور درکاهش هزینه های ترویجی نیز کوشید . در این تحقیق به بررسی مدل بندی اجتماعی و کارآیی سنجی فعالیتهای ترویجی موثر درکنترل بیولوژیک کرم ساقه خوار برنج پرداخته شده است. خلاصه این تحقیق به شرح زیر می باشد. این تحقیق به لحاظ مقطع زمانی از نوع پیشین پژوهی یا بازپسین و از لحاظ ماهیت ارتباطی متغییرهای مورد بررسی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 1215 نفر برنج کار شرق استان مازندران وتعداد افراد منتخب درنمونه 160 نفربود. نمونه گیری در این تحقیق به روش تصادفی بر اساس عوامل الگوی اجتماعی بود. در بین 160 نفر نمونه منتخب ‘ 110 نفر دارای هر چهار ویژگی و 50 نفرکمتر از چهار ویژگی الگوی اجتماعی را داشتند که به ترتیب گروه هدف وگروه غیر هدف نامیده شدند. وسیله تحقیق در این مطالعه پرسشنامه بود. سوالهایی که در زمینه الگوی اجتماعی وکارآیی فعالیتهای ترویجی درکنترل بیولوژیک کرم ساقه خوار برن مطرح شده با استفاده از روش لیکرت در نظر گرفته شد. با استفاده از پرسشنامه تهیه شده از کشاورزان برنجکار که در فعالیتهای ترویجی مبارزه بیولوژیک با کرم ساقه خوار مشارکت داشتند. مصاحبه بعمل آمد و اطلاعات مورد نظر جمع آوری گردید. ا زنظر کارایی سنجی فعالیتهای ترویجی انجام شده در خصوص مبارزه بیولوژیک با کرم ساقه خوار مشارکت داشتند ومصاحبه بعمل آمد واطلاعات مورد نظر جمع آوری گردید. ازنظر کارایی سنجی فعالیتهای ترویجی انجام شده در خصوص مبارزه بیولوژیک علیه کرم ساقه خوار برنج نیز مشخص شد. که این فعالیتها در روستای محمودآباد‘ حیدکلا وسنگ کتی بیشترین ضریب کارآیی r=0/875 (کاملا موفق) و در روستای هولا کمترین ضریب کارآیی r=0/435 (کم توفیق) را داشته. در مجموع ضریب کارآیی فعالیتهای ترویجی مبارزه بیولوژیک درمنطقه مورد مطالعه r=0/7312 (در حدموفق) بود.نتایج این تحقیق نشان داد که 6/95 درصد از برنج کاران نیازمند آموزش روش مبارزه بیولوژیک باکرم ساقه خوار برنج به آنها می باشند. نیز‘ هر چه اختلاف بین تعداد افراد آموزش دیده و تعداد افراد گروه هدف کمتر بوده کارآیی برنامه های آموزشی ترویج بیشتر شده است. ضمنا‘ بین افراد آموزش دیده و آموزش ندیده از جهت اجرای دستورالعمل های ترویجی اختلاف معنی داری وجود داشت. قابل ذکر است که هر چه اختلاف بین تعداد افراد نیازمند آموزش و تعداد افراد گروه هدف درمحل تحقیق کمتر بوده کارآیی فعالیتهای ترویجی نیز بیشتر بوده ‘ به این ترتیب می توان با آموزش دادن تعداد کسانی که نیاز آموزشی دارند وانتخاب آنان از مجموعه افراد گروه هدف ازیک طرف کارایی فعالیتهای ترویجی را افزایش داد واز طرف دیگر هزینه این فعالیتها را در حد قابل ملاحظه ای کاهش داد. | ||
کلیدواژهها | ||
الگوی اجتماعی؛ ترویج کشاورزی؛ کارایی سنجی؛ مبارزه بیولوژیک وکرم ساقه خوار برنج | ||
عنوان مقاله [English] | ||
- | ||
چکیده [English] | ||
Changing Professional behavior of the producers to increase farm products is the prime goal of the agricultural extension projets. To approach this goal, identifying the target groups is top priority in planning these projects. In fact, combining the four major criteria including; educational needs, participating in training sessions, having utilities and applying recommendations received from the extension agent, as basis for designing social modeling of extension projects, help programmers to identify the extensions’ target groups properly. However, these criteria can mainly assist the extension agents to promote program efficiency, and at the same time, reduce the expence of the extension projects.In this research, social modeling along with the efficiency of the extension projects dealing with the biological control of Rice Stenborer were studied in Eastern part of Mazandaran province where rice is the dominant cash crop. The research method was Ex-Post Facto (correllational), since extension courses were held in before. and 160 respondents were randomly sellected to be studied among 1215 rice growers in the area. To evaluate the social modeling of extension projects, the above four criterion were considered as the basis for judgement. Primrily, research findings showed that, 95.6 percent of the rice producers needed training in biological control. Also, it was concluded that: the less difference between the number of trained farmers and target group, the more efficient the extension projects. Moreover, there was statistically significant difference between those of target groups and none target groups in term of applying the extension biocontrol guidlines in rice production practice. The related extension projects were efficient (r= 0/73) in term of their social modelin (i,e, serving the target group more than none target group). | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Agricultural Extension, Biological Control & Rice Stenborer, Effectiveness, Social Modeling | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,352 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 965 |