تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,488 |
تعداد مقالات | 70,078 |
تعداد مشاهده مقاله | 123,076,621 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 96,311,713 |
مقدمه ای بر حکمت هنر اسلامی | ||
هنرهای زیبا | ||
مقاله 4، 4و5، شماره 0 - شماره پیاپی 1413، اسفند 1377 اصل مقاله (691.93 K) | ||
نویسنده | ||
دکترزهرا رهنورد* | ||
چکیده | ||
نویسنده، در این پژوهش، سعی می کند، یک عنوان درسی به عنوان « حکمت هنر اسلامی » را ، از پرده ابهام خارج نماید و به عرصه نقد و نظر و وضوح معنایی راه دهد. بر اساس ره یافتی که نویسنده به «حکمت» نگریسته است، حکمت هنر ، دیگر مضمونی گنگ نیست؟، بلکه مقوله ایست عقلی – عرفانی و فوق حس ، و متعلق به افقی والا که سابقه تاریخی آن بازمی گردد به حوزه های تمدنی و اندیشه های یونان باستان – از سقراط و افلاطون و ارسطو – تا متفکران جهان اسلام چون بوعلی سینا و سهروردی و ابن عریب و سبزواری، تا متفکران ژرف اندیش غربی چون رولف اتو، نورمن کیسلر، میرچا الیده و متفکران غربی اسلام آورده ای چون بورکهارت و گسنون تا متفکران معاصر پست مدرن چون واتیمور و لیوتار. از دیدگاه آنان حکمت را مقوله ایست استعلائی یا مقوله ایست عقلی -الهی که فلسفه صورخیالی هنر اسلامی را در افقی برتر، در حوزه عرفان و آسمان از طریق صورتهای تجریدی زیبا شناسانه به صحت هنر وارد می کند. اما، نکته مهم این تحقیق از آنجا شروع می شود که نویسنده، نظریه تازه ای را بر اندیشه قدما ومعاصرین می افزاید و آن نگرش فلسفی و حکیمانه به هستی و زیبایی است که از اسمان فرود می آید، دامن به خاک می آلاید؛ به صورتهای عینی و فیگوراتیو و بشری نزدیک می شود اما محتوی و مضمون والای خود را حفظ می کند . و دوباره رخت از زمین بر می کند و به اسمان صعود می نماید. «حکمت wisdom»، خرد ،اندیشه بیرخنه و فوق تمایلات فردگرایانه همراه با گرایش به افق های برتر از حس و لذت. «تأویل Hermeneutics»، و نگرش تأویلی که تلاش می کند از ظاهر به باطن حرکت کند و معنی صور و واژگان را به افق های معنایی متفاوت گسترش دهد. «استعلایی Transcendental»، والا، متعلق به افق های فوق حس و تجربه ، متعالی. «ابتدایی Primitive» متعلق به زمان های پیش از تاریخ. «مقدسSacred» متعلق به عالم قدس. «درونی Esotric» باطنی متعلق به لایه های عمیق تر معنایی. | ||
عنوان مقاله [English] | ||
- | ||
چکیده [English] | ||
The writer attempts, in the present research, to disambiguate the university course called «The philosophy of the Islamic Art» and to expose it to a critical evaluation and semantic clarification. Guided by the writer's perspectives on philosophy, the philosophy (hekmat) of art is not ambiguous any more. Rather, it is a rational, mistic and extra-sensual issue. It goes back in its historic origin to the civilization and thoughts of Ancient Greece. It starts from Socratese, Plato, and Aristotle and the great thinkers of the world of Islam such as Ave sina, Sohrevardy, Ebne Arabee, Aabzevary. It owes its growth to the erudite thinkers of the western world such as Rodolf Otto, Norman Kisler, Mircha Elyade and to the converted to Islam thinkers of the western world such as Burkhart and Gesnon and to the contemporany postmodern thinkers such as Vatima and Lyotar. In the view of these thinkers, philosophy (hekmat) is a rational and transcendental and divine issue which presents the imaginative ideas of Islamic art in a better perspective. It leads Islamic art into the domain of mysticism through abstract linguistic figures, «In Realm of Beauty». But the significant point in the present thesis is that the writer adds a novel and new aspect to the ideas of both past and contemporary thinkers: i.e., a philosophical and erudite approach to the issues of Beauty and Existenep as they befall us from the Heavens and as they become earth-bound and manifest themselves in human objective and figurative forms and at the same time keep their sublime essence. They will once again heave on the earth an will head for Heavens.. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 9,458 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 6,158 |