تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,532 |
تعداد مقالات | 70,501 |
تعداد مشاهده مقاله | 124,093,044 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 97,197,343 |
بررسی هویت قیصر ناشناس روم در جنگ دوم شاپور اوّل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهشهای علوم تاریخی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 6، شماره 1، شهریور 1393، صفحه 53-70 اصل مقاله (345.36 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/jhss.2015.52742 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
میرزا محمد حسنی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این مقاله، پرداختن به جنگ دوم از جنگهای سهگانة شاپور اوّل با رومیان، در کتیبة کعبة زرتشت است. با بررسی نظرات مختلف ارائه شده دربارۀ سال وقوع دومین جنگ شاپور اول با رومیان و همچنین قیصر رومی درگیر با او، که نامش در کتیبه ذکر نشده است، رخدادهای دورۀ سلطنت شاپور اوّل و جنگ دوم او با رومیان در حدود سالهای 252 تا 256 میلادی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در تحقیقات صورت گرفته، سلطة ساسانیان در خلال این سالها بر ارمنستان و سوریه، همزمان با دورة سلطنت امپراتور رومی تربونین گالوس، بوده است. شواهد موجود، نشان میدهد که عامل اصلی دفاع رومیان در برابر تهاجمات ساسانیان به سوریه، نه امپراتور گالوس بلکه یک سوری شورشی و مدعی مقام سلطنت به نام اورانیوس آنتونینوس بوده است. به نظر میرسد اورانیوس آنتونینوس، تنها قیصر حاضر در منطقة سوریه، همزمان با تهاجمات شاپور اوّل بوده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاپور اوّل؛ کتیبة کعبة زرتشت؛ امپراتور گالّوس؛ اورانیوس آنتونینوس؛ ساسانیان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عنوان مقاله [English] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Study of the Identity of the Unknown Kaiser in the Second War of Shapur I Against Romans | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان [English] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Mirza Mohammad Hassani | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Assistant Professor Islamic Azad University Branch Shahrood | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده [English] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
The aim of this article is studying the second war of a set of three wars of Shapur I against Romans Empire by virtue of the text of the inscription Kaabe-ie Zartosht. In this article by study and analysis of different presented ideas about the year of the occurrence of second war of Shapur I against Romans and also Roman emperor who fought with him whose name has not been mentioned in inscription, the events of the period of the reign of Shapur I and his second war against Romans about the years 252 till 256 A.D have been discussed and studied. In fulfilled researches, the researchers take into consideration the domination of Sassanians during these years on Armenia and Syria, were simultaneous with the Period of the Roman emperor Trebonian Gallus. But in this research by study of the extant testimonies, the main agent of defense before the attacks of Sassanians to Syria is introduces not emperor Gallus but a rebellious Syrian and claimant of the reign in the name of Uranius Antoninus. So it seems that Uranius Antoninus had been the only present Kaiser in the area of Syria simultaneous with the attacks of Shapur I. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها [English] | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Shapour I, The inscription of Kaabe-ie Zartosht, emperor Gallus, Uranius Antoninus, Sasanides | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه در تحقیقات تاریخی صورت گرفته دربارة تاریخ ایران باستان، مورخ معمولاً با کمبود منابع و مکتوب و دست اول، آن هم از نوع ایرانی روبهرو است. بدیندلیل، در بیشتر تحقیقات صورت گرفته، مورخ مجبور است با رجوع به منابع یونانی و رومی، که همزمان با دورۀ مورد بحث، به رشتة تحریر درآمده، اطلاعات تاریخی مورد نیاز را استخراج نماید. نویسندگان این آثار، بهطور معمول به حکومتهای ایرانی به چشم دشمن و یک رقیب دیرینه مینگریستهاند. بههمین دلیل، نوشتههای آنها با جهتگیری خاصی همراه است که سبب میشود استناد به تاریخهایی از این دست به تنهایی، خالی از اشکال نباشد. اما کشفیات باستانشناسی در چند دهة اخیر، منجر به پیدایش آثاری شده است که با ترجمه، تحلیل و بررسی آنها، اینبار مورخ میتواند به منبعی اصیل از نوع ایرانی آن دسترسی پیدا کند. این آثار، طرز تلقی ایرانیان باستان را از رویدادهای نظامی، سیاسی و مذهبی در دورهای خاص، نمایان میسازد. از جمله این کشفیات و از جمله مهمترین آنها، میتوان به کتیبة سه زبانة کعبة زرتشتِ شاپور اوّل اشاره کرد. در کارهای صورت گرفته در ایران، و بهجز در معدودی از کارها، پژوهشگران حوزة زبانهای باستانی ایران، بیشتر به ترجمۀ متن کتیبه اکتفاء کردهاند و تحلیلی جامع از تمامی دادههای تاریخی این کتیبه ارائه نکردهاند. بدون شک، دقت بیشتر در متن کتیبه، همراه با تقسیمبندی موضوعی و تحلیل و تطبیق دادههای تاریخی آن با سایر آثار و منابع موجود، میتواند سرچشمههای متعددی برای پژوهشهای نو و اصیل در اختیار پژوهشگران تاریخ ایران باستان قرار دهد. این امر میتواند سبب روشن شدن نکات مبهم و کمتر مطرح شدهای از تاریخ ایران در دورة ساسانی گردد. در این پژوهش تلاش شده است با بررسی متن کتیبة کعبة زرتشت در بارۀ جنگ دوم شاپور اول با رومیان، و تطبیق آن با شواهد سکهشناسی و دادههای تاریخی، نظری جدید در باب هویت قیصر ناشناسی که نام صریح وی، در کتیبة کعبة زرتشت نیامده است، مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
دومین جنگ شاپور اوّل با رومیان به استناد کتیبة کعبة زرتشت با کشف کتیبۀ سهزبانۀ شاپور اوّل در کعبة زرتشت در سال 1936م. و ترجمة آن، جزئیات مهمی دربارۀ وقایع سالهای پادشاهی شاپور اوّل و سه جنگ مهم او با رومیان بهدست آمد. شاپور اوّل، به استناد متن کتیبه، در نخستین جنگ خود با رومیان با گـُردین سوم (سالهای حکومت 244-238 م.) درگیر شده است. نتیجۀ جنگ اول، کشته شدن گردین سوم در میدان جنگ و انعقاد قرارداد صلح با فیلیپ عرب، جانشین امپراتور مقتول است (244 م.). در دومین جنگ، که در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد، شاپور اوّل، به بهانۀ پیمانشکنی قیصر رومی در مسئلة ارمنستان، به قلمرو رومیان تاخته و شهرهای متعددی از منطقة سوریه را پس از شکست سپاه رومی با توان 000/60 مرد جنگی، تسخیر و ویران میکند. در جنگ سوم، که معروفترین جنگ از این جنگهای سهگانه است، شاپور اوّل، موفق میشود سپاه والرین امپراتور روم را که با 000/70 نیروی جنگی به مقابله با ساسانیان آمده بود، شکست داده و امپراتور و تمامی سپاهیانش را اسیر و به ایران منتقل کند. در خصوص جنگ اوّل و سوم شاپور اوّل با رومیان، یعنی جنگ با گردین سوم و والرین، علاوه بر متن کتیبة کعبة زرتشت، مستندات دیگری نیز در دست است که به روشن شدن بیشتر این وقایع کمک میکند. از آن جمله میتوان به نقشبرجستههای ساسانی (بیشاپور 1 و 2 و 3 دارابگرد و نقش رستم)، متون تاریخی رومی و متون تاریخی سدههای نخستین اسلامی اشاره کرد. پیروزی در جنگ اوّل، گویا در سالهای 243 تا 244م. و پیروزی در جنگ سوم، گویا در سالهای 259 تا 260 م. رخ داده است. اما جنگ دوم شاپور اول با رومیان، از نظر تعیین تاریخ وقوع آن و بازشناختنش از دیگر جنگهای این پادشاه، گرهی ناگشوده است (فرای، میراث، ص:342). بهطور کلی، در بررسی دقیقتر جنگ دوم شاپور اوّل با رومیان، مشکلاتی چند وجود دارد که سبب ارائۀ نظرات مختلف پژوهشگران شده است. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1- سال وقوع این جنگ 2- قیصری که با شاپور اوّل درگیر شده است و نام او در متن کتیبه ذکر نشده است 3- تعداد سپاهیان رومی حاضر در منطقة سوریه که در کتیبة کعبة زرتشت تعداد آنها 000/60 نفر عنوان شده است. ترجمۀ متن پارتی کتیبة کعبة زرتشت، وقایع دومین جنگ با رومیان را بدین صورت بیان میکند: «قیصر کشته شد [گُردیَنِ سوم] نیروی رومیان نابود شده و رومیان فیلیپوس را قیصر کردند و فیلیپوس قیصر به التماس نزد ما آمد و پانصد هزار دینار (بهعنوان) خونبها به ما داد (و) باجگزار شد. و ما از این روی، مشیگ را پیروز شاپور نام کردیم. قیصر بار دیگر پیمانشکنی کرد (و) ارمنیه را تباه کرد و ما بر رومیان شهر تاختیم و شصت هزار نیروی رومیان در بالس کشته شد و شهر اسوریه و هرآنچه پیرامون شهر اسوریه بود همه سوخت، ویران و غارت شد و... » (عریان، کتیبههای ایران میانه، بند4و 5 ، ص:70) آنچه از بررسی دقیق متن کتیبه و مقایسۀ آن با مستندات تاریخی بهدست میآید، این است که بعد از شکست و کشته شدن گردین سوم در سال 244 میلادی، فیلیپ عرب، با انعقاد قرارداد صلح با شاپور اوّل کنترل ارمنستان را به شاپور اوّل واگذار میکند (کریستنسن، ص:310). شاپور در کتیبه، بلافاصله بعد از ذکر این خبر، به پیمانشکنی قیصری که هویت او مشخص نیست، در مسئلة ارمنستان اشاره میکند. این امر بهانة لازم را برای شروع تهاجمات گستردة ساسانیان به قلمرو امپراتوری روم در سوریه فراهم میکند. متأسفانه اطلاعات دقیقی دربارۀ رویدادهایی که در ارمنستان گذشته است در دست نیست و باید در این خصوص تنها به استنتاجهای احتمالی متکی باشیم. با استناد به روایت مورخان ارمنی، آگاتانگغوس و موسی خورنی، پادشاه ارمنستان در دورة مورد بحث، خسرو نام داشته است. این پادشاه که از شاخة اشکانیان ارمنستان بوده، از دشمنان سرسخت ساسانیان محسوب میشده است. خسرو، سرانجام به تحریک پادشاه ساسانی به قتل رسید؛ تاریخ قتل خسرو، دقیقاً مشخص نیست، اما این قتل، به احتمال بسیار، نه در دورة اردشیر اول، بلکه در ایام پادشاهی پسرش شاپور، و از قرار معلوم در حدود سال 252 میلادی، اتفاق افتاده است. تیرداد، پسر پادشاه ارمنستان پس از کشته شدن پدر، به قلمرو روم گریخته است و به احتمال قوی بههمین دلیل بوده که شاپور اوّل عزم کرده تا دشمنی با روم را از سر گیرد (آگاتانگغوس، ص: 34 و مؤسس خورناسی، ص: 178 و فرای، کمبریج، ص:226). علاوه بر موارد ذکر شده، اختلاف بین مدعیان سلطنت در امپراتوری روم سبب شد تا شاپور اول، قبل از شروع تهاجم گسترده به شهرهای سوریه، با توجه به ضعف قدرت مرکزی در روم، بین سالهای 252 و 253 میلادی، اقدام به عملیات جنگی در ارمنستان نماید. در آنجا، سلسلة پادشاهی اشکانی ارمنستان با کشتهشدن شاه آن، یعنی خسرو اوّل و فرار ولیعهد آن (تیرداد)، از بین رفت و هرمزد-اردشیر، پسر شاپور و جانشین او، شاه بزرگ ارمنستان شد (253-252م) (Ghirshman,p.122). گیرشمن، سالهای مختلفی را که پژوهشگران برای این جنگ ارائه نمودهاند، گردآوری کرده است. جدول زیر نشاندهندة سال پیشنهادی پژوهشگران برای شروع دومین جنگ است.
در ادامۀ بررسیهای جدید وینتر و دیگناس، سال شروع جنگ 252 م و سال فتوحات در سوریه 253 م عنوان شده است (وینتر و دیگناس، ص:63). بهطور کلی، در بررسی سالهای مختلف ارائه شده بین 251 الی 253م، آنچه از شواهد و کاوشهای باستانشناسی بهدست میآید این است که پاسگاههای مرزی رومی، در کنار رود فرات و شهر دورآ اوراپوس، در سال 253م. به دست ایرانیان افتاده است و تا چندین ماه نیز در تصرف ساسانیان بوده است. در سال 256م. ایرانیان به فرمان شاپور اوّل مجدداً به این شهر تاختند و آن را ویران ساختند. اکنون این پرسش پیش میآید که کدامیک از این دو تاریخ، یعنی سالهای 253 و 256 م. با جنگ دوم شاپور اول برابر است؟ فرای در پاسخ به این پرسش، توضیح میدهد که در روزگار باستان، معمولاً جنگها شامل یک لشکرکشی یکساله بوده است و محتملاً جنگ دوم شاپور، چندینسال طول کشیده است. فرای در ابتدا، هر دو سال 253 و 256 م را مطرح میکند، اما سرانجام در بررسیهای بیشتر، با اطمینانخاطر اعلام میکند که جنگ دوم، باید در سال 256 م رخ داده باشد. او معتقد است جنگ 253م. جنگ کوچکی بوده که در کتیبة کازرون نیز از آن سخن نرفته است (فرای، میراث، صص:342و343/ فرای، تاریخ، صص:475و 476/ فرای، کمبریج، ص:226). علت اهمیت تعیین سال وقوع دومین جنگ، کمک شایانتوجه آن به شناخت هویت قیصر ناشناسی است که شاپور اوّل در این جنگ با او درگیر شده است. زیرا سال وقوع و آغاز این جنگ را میتوان با سال سلطنت قیصر ناشناس تطبیق داد. بهطور کلی، از آنجا که سال 253م. به عنوان سال شروع جنگ دوم، پیروان بیشتری دارد، حتی اگر سال 253م. ارائه شده توسط فرای را نه به عنوان سال شروع جنگ دوم بلکه به عنوان سال شروع یک درگیری کوچک نظامی در نظر بگیریم و سال فتح ارمنستان توسط شاپور اوّل را نیز 253/252 م بدانیم، بنابراین، باید بهدنبال قیصر پیمانشکنی باشیم که در حدود سالهای 253 م بهبعد سلطنت میکرده است. چنان که ذکر شد، شاپور اوّل در کتیبة کعبة زرتشت و در شرح جنگ دوم خود با رومیان، به سادگی از یک قیصر پیمانشکن نام میبرد و نام مشخصات این قیصر را عنوان نمیکند. ترجمه متن پارتی عبارت فوق در کتیبه بدینصورت است: «قیصر باردیگر پیمانشکنی کرد» (عریان 1382 ، بند4: 70). در این متن کوتاه، دو نکته حائز اهمیت و توجه بیشتر است: نخست، ذکر نشدن نام قیصر و دیگر تأکید بر پیمانشکنی دوبارۀ این قیصر است. در تحقیقات گوناگون، تاکنون نظرات مختلفی برای شناسایی هویت این قیصر ناشناس، و دلیل ذکر نشدن نام او صورت گرفته است. گیرشمن، برای حل این مشکل با تأیید و تحسین نظریة روستوزف، با او همرأی شده و نظریه روستوزف را، مبنی بر این که کتیبة کعبة زرتشت تعمداً خلاصه نوشته شده است، میپذیرد (Rostovtzeff, p.21 ؛ Ghirshman,p.122). گیرشمن، این نتیجهگیری را نشانۀ تیزهوشی روستوزف دانسته و میگوید: «ذکر قیصری که نام او در کتیبه نیامده است، اجازه میدهد بپذیریم که این نام وجود داشته، ولی چون متن نوعی فشردگی را متحمل شده این نام حذف شده است.» (Idem,p.122) در نقد این نظر، باید گفت که بررسی متن کتیبه، نتیجهگیری روستوزف را مبنی بر خلاصهنویسی متن کتیبه، تأیید میکند (بهعنوان مثال در متن کتیبۀ شرح جنگهای سهگانة شاپور اول با رومیان که در فاصلة زمانی 243 تا 260م. رخ داده است بهصورت متوالی و خلاصه و بدون در نظر گرفتن فاصلة زمانی ذکر شده است)، اما از این امر به سختی میتوان نتیجه گرفت که ذکر نشدن نام قیصر، محصول خلاصهنویسی متن کتیبه باشد. از بررسی کتیبه، مشخص میشود که شاپور، توجه شایانی به ذکر نام امپراتوران رومی درگیر با خود و حتی ذکر نام مناطقی که سپاهیان رومی از آنجا بسیج شدهاند داشته است. بنابراین، عجیب است بپذیریم برای ثبت تاریخی پیروزی مهم خود نام قیصر، آنقدر بیاهمیت بوده است که در خلاصهنویسی متن کتیبه حذف شده باشد. بنابراین، برای ذکر نشدن نام این قیصر باید بهدنبال دلایل دیگری بود. بررسی وضعیت سیاسی امپراتوری روم در دورۀ مورد بحث و ظهور مدعیان سلطنت، تا حدی این وضعیت را روشن میسازد. بهطور کلی، از زمان بهقدرترسیدن فیلیپ عرب در سال 244م، تا سال به سلطنت رسیدن والرین، یعنی 253م دولت مرکزی در امپراتوری روم وضعیت بسیار نابهسامانی را پشتسر میگذاشته است. در فاصله سالهای 244 تا 253م یعنی در فاصله نه سال یازده نفر صاحب عنوان آگوست شدهاند و چهار نفر شیاد شورشی (مدعی مقام سلطنت) نیز بر سر کسب قدرت با هم جنگیدهاند. (Ghirshman,p.121):
با بررسی جزئیتر و دقت در تعداد امپراتورانی که تقریباً همزمان، برای کسب قدرت تلاش کردهاند، میتوان نخستین حدس را دربارة عدم ذکر نام قیصر در کتیبة شاپور اول مطرح کرد؛ شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که با توجه به تعدد همزمان مدعیان سلطنت در روم و قلمرو آسیایی رومیان برای ساسانیان دقیقاً مشخص نیست که سپاهیان رومی اعزامی به منطقۀ سوریه، سپاهیان کدام یک از این امپراتوران بوده است. آیا سنای روم او را به عنوان قیصر تأیید کرده است یا خیر؟ این حدس با توجه به کوتاهی مدت سلطنت این مدعیان و تغییر سریع امپراتوران تقویت میشود. هر چند اثبات آن به آسانی امکانپذیر نیست. بنابراین شاید بهتر باشد متعدد بودن همزمان مدعیان سلطنت را در روم، دلیل حذف نام قیصر دانست نه اصل خلاصهنویسی در متن کتیبه را، آنچنان که گیرشمن به نقل از روستوزف عنوان میکند. شیپمان با مطرح کردن نظریهای متفاوت، معتقد است که محتملاً سردار مغلوب رومی در جنگ دوم با شاپور، افسر عالیمقام سوریه بوده است. او این امر را دلیل ذکر نشدن نام قیصر در کتیبه میداند (شیپمان، ص:24). حتی با پذیرفتن درست بودن این نظریه، باز مشکل این است که سردار احتمالی یا مقام عالی رتبة نظامی، فرماندهی سپاهیان کدام قیصر دارندۀ مقام امپراتوری را عهدهدار بوده است. با دقت در لیست یازده نفری که عنوان امپراتور یافتهاند، و چهار نفری که برای کسب مقام سلطنت تلاش کردهاند، و نیز با مبنا قراردادن سال نبرد دوم شاپور بر علیه رومیان، یعنی سال 253 م. ناگزیریم نام تعدادی از این افراد را که در سالهای قبل از 253م سلطنت کردهاند، از این تحقیق حذف کنیم. بنابراین چهار امپراتوری که در سال 253 م، دارای قدرت رسمی و مورد تأیید سنا بودهاند، عبارتند از: 1- تربونین گالوس 253-251 م 2- امیلین 253 م 3- والرین 260-253 م 4- گالین 268-253 م از این افراد، میباید در همان ابتدا والرین و پسرش گالین را حذف کرد؛ زیرا والرین در 253م، در روم به قدرت میرسد. او قدرت را با پسرش گالین تقسیم نموده، غرب را به گالین میسپارد و خود به قلمرو شرق (متصرفات آسیایی روم) میپردازد (Ghirshman,p.121). با توجه به سکههای ضرب شده توسط والرین در شرق (درانطاکیه و اسکندریه)، که متضمن عبارت پیروز بر پارتها (Vict-Part) است و به میمنت بازپسگیری انطاکیه از دست ساسانیان ضرب شده است، سال ورود والرین را به شرق، 258/257 م. حدس میزنند. (Ghirshman,p.126 ؛Olmstead pp:401,402 ) فرای، با بازسازی رویدادها و با توجه به شواهد سکهشناسی، سال ورود والرین را به شرق، 256 م. حدس میزند (فرای تاریخ باستانی ایران، ص: 476). بنابراین، آنچه مسلم است، والرین در سال 253 م. که سال شروع جنگ دوم شاپور اول است، هنوز در روم به سر میبرده و لشکرکشی به سمت شرق را آغاز نکرده بوده است. پسر والرین، گالین نیز در این دوره، کنترل نواحی غربی امپراتوری را بر عهده داشته است و دخل و تصرفی در قلمرو آسیایی امپراتوری روم نداشته است. امپراتور بعدی یعنی امیلین (امیلیان) در درگیریهایی که در زمان تربونین گالوس با گوتها در مسی رخ میدهد، توسط سنا به عنوان امپراتور معرفی میشود. ولی این شخص، پیش از رسیدن به ایتالیا و در سال 253 م. به دست سربازانش کشته میشود (Ghirshman,p.121). پس امیلین نیز طبعا نمیتواند نقشی در شرق ایفاء کرده باشد. بنابراین، آخرین فردی که میتواند همزمان با جنگ دوم شاپور، قدرت را در روم در دست داشته باشد تربونین گالوس (253-251 م) خواهد بود. گیرشمن، بدون تردید و با قاطعیت اعلام میکند که جنگ دوم شاپور اول در زمان تربونین گالوس رخ داده است. او این قیصر را کسی میداند که نام او در کتیبه ذکر نشده است و این قیصر ناشناس را تربونین گالوس میداند. او محتملاً این رخداد را در حدود اواخر سلطنت گالوس و در تابستان 253م حدس میزند (Idem,p.122). هر چند هماو در جایی دیگر از کتاب خود، مینویسد که امپراتور گالوس، که هرگز روم را برای سفر جنگی ترک نکرده بود، مجبور میشود برای مبارزه با شورش گوتها در مسی، عازم آن نواحی شود (Idem,p.121). بنابراین، بنظر میرسد امپراتور گالوس، در دورة حکومت خود، سفری جنگی به شرق نداشته است. تأکید بر انجام نشدن سفر جنگی گالوس به شرق، در نوشتههای فون گال نیز به چشم میخورد. فون گال با تأیید این مطلب که لشکرکشی شاپور فقط میتواند در سال 253 م. اتفاق افتاده باشد، قیصری را که نام او در کتیبه ذکر نشده است، تربونین گالوس میداند. اما با ذکر این نکته که او هرگز سفر جنگی به شرق نداشته است، در صحت این نظریه تردید میکند (فون گال، ص :166). فون گال در نظری متفاوت با دیگران، با بررسی نقشبرجستة ساسانی داراب، این اثر را تجسم نبرد دوم شاپور تلقی میکند. او معتقد است در این نقشبرجسته، به دو قیصر و دو مسئله اشاره شده است. نخست، فیلیپ عرب، که قرارداد صلح با او منعقد شده است و در نقشبرجستة داراب بهصورت فردی که با دستانی دراز کرده به سوی شاپور میشتابد نمایش داده شده است، و دیگری، امپراتوری است که شاپور دست خود را بر سر او قرار داده است. او این حالت را نشان قهر و خشم دانسته و این فرد را همان قیصر پیمانشکن کتیبة شاپور معرفی میکند. فون گال، با توجه به چهرۀ بدون ریش این فرد بر روی نقشبرجسته او را تراژان دِس (داکیوس)، امپراتوری که پس از قتل فیلیپ عرب قدرت را به دست میگیرد، معرفی میکند (سال حکومت 251-249 م.). فون گال معتقد است اقدام به عملیات جنگی علیه ایرانیان در دورۀ حکومت دِس (جانشین فیلیپ عرب)، صورت گرفته است و به استناد شواهد سکهشناسی حدس زده میشود که او رسانیا را مرکز عملیات بر علیه ایرانیان قرارداده باشد (همان، صص:166و167). ایرادی که بر نظریه فونگال وارد است این است که او خود با تأکید، سال وقوع جنگ دوم شاپور را سال 253 م عنوان میکند (همان، ص:166). اما در ادامه، قیصر، پیمانشکن در دومین جنگ را تراژان دِس معرفی میکند. این در حالی است که این امپراتور در سال 251 م به قتل میرسد و اساساً در سال 253 م و هنگام شروع جنگ دوم، در قید حیات نبوده است. شاید این نظریه را بدینصورت بتوان اصلاح کرده و پذیرفت که با توجه به تأکید شاپور در کتیبة کعبة زرتشت، مبنی بر پیمانشکنی مجدد و دیگربار قیصر، شاید بتوان این اشاره به پیمانشکنیهای مکرر قیصر را، نوعی مسبوق به سابقه دانستن پیمانشکنی و دروغگویی آنان دانست. نمونة این شیوة ریاکارانه را میتوان در القاب دروغین بهکاررفته توسط فیلیپ عرب بر روی سکهها مبنی بر پیروز بودن او بر پارسها و همچنین در آغاز عملیات نظامی و تعرضات ارضی دورۀ تراژان دس به قلمرو ساسانیان مشاهده کرد. فیلیپ عرب، بعد از عقد قرارداد صلح با شاپور اوّل در سال 244 م. صلحی که غالب منابع رومی از آن به عنوان «صلحی سخت شرمآور» یاد کردهاند، در این سال کوشید با ضرب سکههایی با عبارت «صلح اساسی با پارسها» (Pax Fundata cum Persis) و «پرسیکوس ماکسیموس» (Persicus Maximus) و «پارتیکوس ماکسیموس» (Parthicus Maximus)، صلح منعقده را به منزلة یک پیروزی مهم جلوه دهد. هرچند این القاب و عناوین، در تعارض مشهود با شکست نظامی او از شاپور و شرایط عقد قرارداد صلح است (وینتر و دیگناس، صص 102و103). آیا این القاب و عناوین که بر سکهها ضرب شده است و به احتمال زیاد در دسترس ساسانیان نیز قرار داشته است، میتواند دلیلی بر پیمانشکنی و دروغگویی امپراتور روم از نظر شاپور باشد؟ اُمستد، سکههایی را که فیلیپ عرب در سالهای 244 یا 247م. ضرب نموده و متضمن عبارات «پرسیکوس ماکسیموس» و «پارتیکوس ماکسیموس» است، دلیل شاپور اوّل برای مشخص کردن فیلیپ عرب به عنوان پیمانشکن و دروغگو بودن وی میداند (Olmstead, p:256). شاید تأکید زیاد شاپور را بر عبارت «قیصر دروغ گفت» و یا «پیمانشکنی قیصر»، بتوان همانند سخن داریوش در سنگنبشتة بیستون دانست که میگوید پیرو راستی و دشمن دروغ است و دشمنانش دروغ میگویند (دریایی، شاهنشاهی ساسانی، ص 20). دریایی در بررسیهای خود بیشتر بر مفهوم واژة «دروغ» بهکار رفته در کتیبه تمرکز کرده است؛ او در ابتدا با تأکید بر باورهای زرتشتی، دروغگویی گردین سوم را، عاملی در برابر راستاندیشی پارسیان انگاشته است. اما در ادامه، فیلیپ عرب را قیصر پیمانشکن معرفی میکند. او معتقد است در بارۀ واگذاری ارمنستان به ساسانیان، فیلیپ قصد داشته است مطابق پیمان قدیم میان آگوستوس و اشکانیان عمل کند. بر مبنای این قرارداد، مانند دورة اشکانی پادشاه ایران شاه ارمنستان را انتخاب میکرد و این فرد در صورت تأیید مورد حمایت امپراتور روم قرار میگرفت. امّا در دورة ساسانیان نه پادشاه ساسانی چنین شرایطی را میپذیرفت و نه خاندان اشکانیِ حاکم بر ارمنستان. (دریایی، امپراتوری ساسانی، ص 9) فون گال نیز دروغ قیصر را به مفهوم ایرانی «مهر و دروغ» بهعنوان «عهد بستن به دروغ» و «شکستن عهد» قابل درک میداند و معتقد است از آنجا که هنگام بستن پیمان، دادن دست توافق بهشکل یک سوگند بهعنوان یک اصل پذیرفته شده است، از دیدگاه ایرانیان، کسی که توافق را حفظ نکند، باید بهویژه دروغگو یا پیمانشکن جلوه کند ( فون گال، ص 165). تأکید بر پیمانشکن بودن فیلیپ عرب در نوشتههای سایر پژوهشگران نیز دیده میشود. رجبی و کاوه فرخ، بدون آنکه به سال شروع جنگ اشاره کنند فیلیپ عرب را امپراتور پیمانشکن معرفی میکنند (رجبی، جلد 5، ص77 و فرخ، ص 339). زرینکوب، در نظری متفاوت، علت شروع جنگ دوم را پناه دادن رومیان به تیرداد، پسر خسرو پادشاه ارمنستان و همچنین خودداری امپراتور گالوس از پرداخت باقیماندة غرامت یا در واقع باجی که فیلیپ پرداخت آن را تعهد کرده بود، میداند. او «دروغ قیصر» و «پیمانشکنی» را در مورد ارمنستان، مربوط به امپراتور گالوس میداند (زرینکوب، صص: 428و429). این نکته شایان تذکر است که در خصوص غرامت یا باجی که فیلیپ، پرداخت آن را تعهد کرده بود و شاپور در کتیبه، مبلغ آن را 000/500 دینار عنوان میکند، این سوال مطرح است که آیا کل این مبلغ به یکباره پرداخت شده است یا این که شامل یک پیشپرداخت بوده است؟ در این باره، تاکنون نظرات متفاوتی ارائه شده است. اگر بپذیریم پرداخت اولیۀ بخشی از مبلغ قرارداد در زمان فیلیپ عرب صورت گرفته باشد، میتوان پرداخت نشدن بقیۀ آن مبلغ را در زمان دیگر امپراتوران رومی (جانشینان فیلیپ عرب)، نشانهای از پیمانشکنی آنان قلمداد کرد. وینتر و دیگناس، معتقدند با تسلط شاپور اوّل بر ارمنستان، که از جملۀ مفاد قرارداد صلح با فیلیپ عرب بوده، از آن پس پرداختهای سالیانهای که رومیان برای حفظ استحکامات قفقاز در برابر حملات کوچروهای شمالی، به دولت ارمنستان میپرداخت، در اختیار دولت ساسانی قرار میگرفت و در عوض، مسئولیت حراست از ارمنستان در برابر مخاطرات تهدیدآمیز از جانب شمال، به دولت ساسانی واگذار میشد. بنابراین، شاپور، پرداختهای سالیانهای را که روم برای حفظ استحکامات قفقاز باید میپرداخت «خراج» مینامد (وینتر و دیگناس، همان ص :102). پرداخت سالیانۀ دولت روم برای حفظ استحکامات قفقاز به دولت ارمنستان، تحتِ تسلط ساسانیان، یک تکیهگاه در کتیبة کعبة زرتشت نیز مییابد، در آنجا که شاپور پیمانشکنی قیصر را برابر با تباه ساختن ارمنستان و ستم روا داشتن به ارمنستان عنوان میکند. «قیصر بار دیگر پیمانشکنی کرد و ارمنیه را تباه کرد» (عریان، همان بند 4، ص:70) لوکونین نیز با معرفی همزمان دو مقصر، پیمانشکنی امپراتور روم را به دورة امپراتوران رومی گالوس و والرین، که در 22 اکتبر سال 253م. بر تخت امپراتوری روم نشسته است مربوط میداند (لوکونین، ص: 89). اما چنانکه ذکر شد، والرین نه در سال 253م. بلکه در حدود سالهای 257 و 258 م. وارد شرق شده است. شهبازی در نظری متفاوت، میگوید که در متن کتیبه، منظور از قیصر ناشناس، فیلیپ عرب نیست، بلکه این عنوان، اشارهای تقریباً گنگ به امپراتوری روم است. (شهبازی، ص 308) بهطور کلی، با بررسی تمام نظرات ارائه شده و دقت در شرایط سیاسی'نظامی حاکم بر امپراتوری روم در زمان وقوع دومین جنگ، باید خبر تاریخی مندرج در کتیبة کعبة زرتشت را تفکیک کرده و در دو بخش مورد بررسی قرار داد. در بخش نخست با توجه به تغییر سریع امپراتوران رومی، باید بهدنبال امپراتور یا امپراتورانی بود که به شرایط قرارداد صلح فیلیپ عرب با شاپور بیتوجهی کردهاند. بنابراین پیمانشکنی امپراتور رومی، میتواند بعد از صلح فیلیپ عرب، یعنی سال 244 م. تا سال 253 م، سال شروع جنگ دوم اتفاق افتاده باشد. بنابراین، میتوان فیلیپ عرب را بهخاطر القاب و عناوین دروغین بهکار برده بر روی سکهها، مبنی بر پیروزی در جنگ با ساسانیان، امپراتور پیمانشکن دانست (نظریۀ امستد و رجبی) یا تراژان دِس را، بهعلت شروع عملیات نظامی بر علیه ساسانیان، قیصر پیمانشکن فرض کرد (نظریه فون گال) و یا نظریۀ غالب مورخین را پذیرفت و با تکیه بر سال 253 م. تربونین گالوس را قیصر پیمانشکن این کتیبه تصور کرد (نظریۀ گیرشمن، لوکونین، زرینکوب). اما در بخش دوم متن کتیبه، باید بهدنبال امپراتوری بود که با نیروی 000/60 نفری خود، در مقابل سپاه شاپور اول مقاومت کرده است. علت این تفاوت و تفکیک قائل شدن بین امپراتوران بخش اوّل و بخش دوم، در این است که امپراتوران گروه اوّل یا در زمان جنگ دوم در قید حیات نبودهاند یا برای عملیات نظامی در شرق حضور نداشتهاند. بهنظر میرسد تنها فردی که در سال 253 م. در منطقة سوریه حضور مؤثر داشته و میتوانسته در برابر تهاجمات سپاه ساسانی مقاومت کند، یک شورشی و مدعی مقام امپراتوری به نام «ژولیوس اورلیوس سولپیسیوس آنتونینوس» دانست. او بین سالهای 254-253 م. قدرت را در سوریه در دست داشته است. «اورانیوس آنتونینوس» (Uranius Antoninus) که بر روی سکهها، خود را «اورلیوس سولپیسیوس» (Aurelius Sulpicius) نامیده است، محتملاً یک روحانی عزی'آفرودیت بوده که با خاندان سوروسها، وابستگی خانوادگی داشته است. سکههای او تأکید بر سال 565 سلوکی دارد که شروع آن اکتبر 253 میلادی است(Sartre, p:969) . این شورشی، در این سال در سوریه، با ضرب سکههایی از برنز و نقره و با انتخاب لقب آگوست، خود را امپراتور اعلام میکند. سکههای نقرۀ او دارای شیوة استاندارد رایج آن دوره و دارای 90% نقره است (Carson, p:92). برای شناخت بهتر نقش این شورشی، باید وقایع سیاسی'نظامی رخ داده در سوریه را با توجه به نقش تأثیرگذار او در منطقه، دگرباره مورد بررسی قرار داد. بهنظر میرسد بعد از محاصرۀ دورآ اوراپوس توسط سپاه ساسانی، نیروی پارسها از فرات گذشته و تا باربالیسوس (ناحیهای در کنار جادۀ حلب به دیرالزور) پیشروی کرده است. در این منطقه، و در نزدیکی رود فرات، جنگی در میگیرد که شاپور، به گفتۀ خودش یک لشکر 000/60 نفری رومی را مغلوب میکند. در ادامه، سپاه ساسانی موفق میشود شهر هیراپولیس (امروزه منبج) را به تصرف در آورد. در اینجا، سپاه ساسانی تقسیم شده و شهرهای دیگری در سوریه را نیز تصرف میکند. به حرکت دقیق سپاه ساسانی یا گروههای مختلف سپاه، نمیتوان به دقت پیبرد. از کتیبة شاپور و سایر منابع باستانی، میتوان تفسیرهای گوناگون بهدست آورد. شاید یک گروه از سپاهیان، از هرمزد پسر شاپور، و گروه دیگر از خود شاپور، فرمان میبردهاند. این دو بخش سپاه، بههنگام تسخیر انطاکیه در کنار رود اورونتس به یکدیگر پیوستند. تحرکات نظامی بعدی ساسانیان را، به دقت و درستی نمیتوان تعیین کرد. به هرحال، یک واحد از نظامیان در ضمن حملهای به جنوب نزدیک امسا (امروزه حمص) دچار شکست سختی شد و ناگزیر عقب نشست (شیپمان، ص: 24). با دقت در موارد ذکر شده، میتوان به این نتیجه رسید که در جریان تهاجمات سپاه ساسانی به سوریه، آنها موفق به شکست سپاه رومی در سوریه میشوند که کتیبة کعبة زرتشت، توان آن را 000/60 مرد جنگی عنوان میکند. تعداد سپاهیان رومی عنوان شده در کتیبة کعبة زرتشت معمولاً توسط مورخین مورد شک و تردید قرار گرفته است. گیرشمن، تعداد سپاهیان عنوان شده در کتیبه را رقمی بدون تردید اغراقآمیز دانسته است (Ghirshman,p.123). فون گال نیز مینویسد حتی اگر منابع رومی گزارشی از این سپاه رومی نمیدهند به استناد کتیبة کعبة زرتشت، آن را باید یک خبر تاریخی دانست. اما او این رقم را رقمی میداند که مطمئناً مبالغهآمیز است (فون گال، ص 166). بهطور کلی، در بارۀ این جنگ، نمیتوان با اطمینان مشخص کرد که آیا فرماندهی سپاه رومی با اورانیوس است یا نه؟ این احتمال وجود دارد که او، فرماندهی سپاهیان رومی را بر عهده داشته است. اگر این امر صحت داشته باشد، این شکست پایان کار او نبوده است؛ زیرا او موفق میشود با بسیج نیروها بار دیگر در جنگ دوم با سپاه ساسانی درگیر شده و در این جنگ موفق به شکست سپاه ساسانی شود (شکست ساسانیان در نزدیکی امسا یا حمص امروزی). سارتر، وقایع این دوره را بدینصورت بازسازی نموده است: ساسانیان بعد از پیروزی باربالیسوس، سپاه خود را به سه بخش تقسیم میکنند. گروه اوّل به سمت شهرهای انطاکیه، اسکندریه، ایسوس و نیکوپولیس پیشروی میکند. گروه دوم به سمت شمال رفته و به زوگما و کاپادوکیه میرسد و گروه سوم باید بین ارتوس و امسا (امروزه حمص) بر اثر حملۀ یک ارتش چریکی محلی، که توسط اورانیوس آنتونینوس رهبری میشده است، متوقف شده باشد. این گروه از سپاه ساسانی، بعد از تحمل شکستی سخت، مجبور به عقبنشینی میشود. تاریخ وقوع این جنگ را، سارتر پائیز سال 252 م عنوان میکند و بعد از این پیروزی در تابستان 253 م. اورانیوس خود را بر روی سکههای ضرب شده آگوست معرفی میکند (Sartre, pp :968,969). با ظهور آنتونینوس در این دورۀ پرآشوب در سوریه، او بهترین راه حل را برای مقابله با تهاجمات ساسانیان، بسیج نیروهای بومی میداند. آنتونینوس، با ضرب سکه و انتخاب لقب آگوست برای خود، سعی در مشروع جلوه دادن اقدامات خود داشته است. اما ظاهراً اقدامات او بیشتر در جهت دفاع از زادگاهش بوده است و قصد وی حکومت کردن بر کل امپراتوری نبوده است. همزمان با ادامۀ تهاجمات ساسانیان به سوریه که با فتح شهرهای متعددی همراه است، اورانیوس ناپدید میشود و از سرنوشت و پایان کار او اطلاعی در دست نیست. اما آنچه مسلم است، این است که بعد از این وقایع، با به خطر افتادن تمامی سوریه بر اثر تهاجمات گستردة ساسانیان و محاصرۀ انطاکیه، امپراتور گالوس، اقدام به انتقال ضرابخانۀ انطاکیه به امسا میکند (Idem, p :969) . این واقعه، باید در سال آخرسلطنت گالوس، یعنی تابستان 253 م. رخ داده باشد. با قتل گالوس اوضاع پر هرجومرج و آشفتۀ منطقه، تا لشکرکشی امپراتور والرین به شرق (در سال 258/ 257 م.) که به جنگ دیگری با ساسانیان میانجامد ادامه پیدا میکند. نظرات مختلف ارائهشده دربارۀ قیصر درگیر با شاپور اوّل در جنگ دوم او با رومیان
نتیجه اختلافات سیاسی و ارضی ایران با امپراتوری روم، بهعنوان یک میراث ماندگار از دورۀ اشکانی، در دورۀ ساسانی نیز با شدت تداوم پیدا میکند. این اختلافات، بسیار زود و در زمان بنیانگذار سلسلۀ ساسانی، اردشیر بابکان با الکساندر سوروس امپراتور روم نمود مییابد. اما این اختلافات، در دورۀ شاپور اوّل جانشین اردشیر بابکان چهرۀ حقیقی خود را نمایان ساخت. شاپور اوّل به استناد کتیبة کعبة زرتشت، سه جنگ مهم با رومیان داشته است. شرح کامل این جنگها علاوه بر متون تاریخی، در آثار این دوره چون نقشبرجستههای ساسانی نیز نمود یافته است. از مجموع این سه جنگ، جنگ دوم به علت مبهم و کوتاه بودن متن کتیبة کعبه زرتشت، سبب بحثهای طولانی و ارائۀ نظرات متفاوت مورخین شده است. آنچه از بررسی و تحلیل این دادههای تاریخی بهدست میآید، این است که این نبرد، باید در سالهای 253-252 میلادی رخ داده باشد. بهانة شروع این جنگ، پیمانشکنی امپراتور رومی در مسئلة ارمنستان است. بر اساس معاهدة صلح شاپور اوّل با فیلیپ عرب، ارمنستان در اختیار ساسانیان قرار گرفته بود. شاپور به این بهانه، ابتدا ارمنستان را فتح کرده و سپس با تهاجمات گسترده به سوریه، شهرهای متعددی را که در کتیبه نام آنها ذکر شده است، فتح میکند. در جریان این فتوحات، سپاهیان شاپور موفق به شکست سپاه رومی با توان 000/60 نفر مرد جنگی میشود. از آنجا که نام قیصر رومیِ پیمانشکن، در متن کتیبه ذکر نشده است، در بررسیهای صورت گرفته، اکثر مورخین این قیصر را تربونین گالوس معرفی نمودهاند. اما قبل از اقدامات نظامی و سیاسی، امپراتور گالوس با توجه به شواهد سکهشناسی و نکات جدیدی که در این تحقیق بدان پرداخته شده است، به نظر میرسد دفاع از سوریه در مقابل تهاجمات ساسانیان در حدود سال 253 م. توسط یک سوری شورشی و مدعی مقام امپراتوری، بنام «اورانیوس آنتونینوس» که بر روی سکهها خود را «اورلیوس سولپیسیوس» نامیده، صورت گرفته است. او در این سالها، قدرت را در سوریه در دست داشته است و اقدام به دفاع از زادگاهش در برابر تهاجمات ساسانیان کرده است. از پایان کار این فرد، اطلاعی در دست نیست؛ به نظر میرسد مقابله و دفاع در برابر ادامۀ تهاجمات ساسانیان به سوریه، بعد از اورانیوس آنتونینوس را، امپراتور گالوس و بعد از او امپراتور والرین صورت دادهاند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آگاتانگغوس، تاریخ ارمنیان. ترجمة گارون سارکسیان، چاپ اول، انتشارات نائیری، تهران، 1380. خورناسی، مؤسس. تاریخ ارمنستان، ترجمة گئورگی نعلبندیان، چاپ اول، انتشارات دانشگاه دولتی یروان، یروان، 1984. دریایی، تورج. امپراتوری ساسانی، ترجمة خشایار بهاری، چاپ اول، فرزان روز، تهران، 1392. دریایی، تورج. شاهنشاهی ساسانی، ترجمة مرتضی ثاقبفر، چاپ اول، ققنوس، تهران، 1383. رجبی، پرویز. هزارههای گمشده (ساسانیان)، جلد پنجم، چاپ اول، توس، تهران، 1382. زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران (ایران قبل از اسلام) جلد اول، چاپ چهارم، امیرکبیر، تهران، 1373. شهبازی، علیرضا شاپور، تاریخ ساسانیان، چاپ اول، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1389. شیپمان، کلاوس. مبانی تاریخ ساسانیان، ترجمة کیکاوس جهانداری، چاپ اول، فرزان روز، تهران، 1384. عریان، سعید. راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلوی پارتی)، چاپ اول، سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران، 1382. فرای، ریچارد.نلسون. میراث باستانی ایران، ترجمة مسعود رجبنیا، چاپ چهارم، علمی و فرهنگی، تهران، 1373. فرای، ریچارد.نلسون. تاریخ باستانی ایران، ترجمه مسعود رجبنیا، چاپ اول، علمی و فرهنگی، تهران، 1382. فرای، ریچارد.نلسون. تاریخ سیاسی ایران در دورة ساسانیان، در: تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، پژوهش دانشگاه کمبریج، جلد سوم قسمت اوّل، گردآورنده احسان یارشاطر، ترجمة حسن انوشه، چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، 1373. فرخ، کاوه. سایههای صحرا ایران باستان در جنگ، ترجمة شهربانو صارمی، چاپ اول، ققنوس، تهران،1390. فون گال، هوبرتوس، جنگ سواران در هنر ایرانی و هنر متأثر از هنر ایرانی در دورة پارت و ساسانی، ترجمة فرامرز نجد سمیعی، چاپ اول، نسیم دانش، تهران، 1378. کریستن سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان، ترجمة رشید یاسمی، چاپ نهم، دنیای کتاب، 1374. لوکونین، و.گ. تمدن ایران ساسانی، ترجمة عنایتاله رضا، چاپ اول، علمی و فرهنگی، تهران، 1372. وینتر، انگلبرت و دیگناس، بئاته. روم و ایران دو قدرت جهانی در کشاکش و همزیستی، ترجمة کیکاوس جهانداری، چاپ اول، فرزان روز، تهران، 1384. Alföldi, A, Die Hauptereignisse der Jahre 253-261 n.chr.im orient im Spiegel der Münzprägung, Berytus, Vol IV, 1937.
Carson, R. A. G., Coins Of the Roman Empire, London, New York, Routledge, 1990
Ghirshman, R, Bichapour, Vol I, Paris, 1971.
Ensslin, W, Zu den kriegendes Sassaniden Schapur I Jahrgang 1947, Heft 5. München 1949.
Olmstead, A. T., The Mid-Third Century of the Christian era, classical philology, vol37,3., 1942.
Rostovtzeff, M.I, Res gestae divi Saporis and Dura, Berytus, Vol. VIII, 1943.
Sartre, M., D’ALexandre à zenobie,Histoire du Levant antique IVème siècle aven j-c,IIIème Siecle après j-c,Fayard, paris, 2001.
Sprengling, M, Third Century Iran, Sapor and Kartir, Chicago, 1953. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,931 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,479 |