دانشیار گروه حقوق خصوصی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
چکیده
رأی را اوصافی است، اما از منظر شکایت از آن، چهار وصف بیش از همه رخ مینماید که به نظر نگارندۀ این مقاله دارای الزام قانونی و ضمانت اجرای معین است: توصیفِ داشتن یا نداشتن قابلیت شکایت از رأی، توصیف نوع شکایت، توصیف مرجع رسیدگی به آن و سرانجام توصیف مهلت آن. این امور چهارگانه از امور موضوعی، و نه حکمی، بهشمار میآیند که باید در فرایند اعمال حکم بر موضوع توصیف شوند و ازاینرو، نمیتوان مستند به فرض آگاهی همگانی از قانون و مسموع نبودن عذر جهل به آن، از انجام این الزام قانونی شانه خالی کرد. سه وصف نخستین، در تکلیف دادگاه به صدور حکم مقتضی و حل و فصل دعوا و صدور حکم خاص و معین ریشه دارد و وصف آخر از ملحقات و آثار قاعدۀ ابلاغ است؛ به این معنا که الزام به ابلاغ رأی، عقلاً با الزام به ابلاغ مهلت اقدام بعدی همراه است، مگر اینکه پس از ابلاغ، اقدام بعدی قانوناً متصور نباشد. این مقاله بهدنبال کنکاش پیرامون استدلال راجع به اصل الزام به توصیف چهارگانه بهعنوان ادامۀ تکلیف دادگاه در توصیف موضوعات دعوایی و درنهایت ضمانت اجرای غفلت از این کار یا اشتباه در آن است.
Description of Judgment from the Perspective of Reviewability (Appeal)
نویسندگان [English]
Hassan Mohseni
Associate professor of Private Law, Faculty of Law & Political Sciences
چکیده [English]
There are several peculiarities for judgment, four of which are more important. These characteristics are related to reviewability of the judgments. These characteristics are considered binding and are enforced by sanctions: the characteristic of appeal; the characteristic of the way of appeal; the characteristic of appeal court and appeal time. These four matters are considered to be the matters of fact, and not the matters of law. These matters should be descripted while applying the rules on the specific cases. For this reason, the judge may not dismiss these elements by resorting to general assumptions such as people’s awareness of the law. Three of these matters are grounded in the duty of judges to issue suitable judgments and the fourth is based upon the right of notification. The notification of judgment logically reflects and contains the notification of time of proceedings, unless if after the notification no legal action can be taken. This article strives to justify the judge's duty of description of those four characteristics. Finally, this paper discusses the legal sanctions on this respect.
کلیدواژهها [English]
characteristics, Dispute resolution, certain judgment, notification, Matter of Fact
صالحی ذهابی، جمال (1389)، اصل نسبی بودن رأی حقوقی، مجلۀ حقوقی دادگستری، سال 74، ش71، ص41-71.
صدرزاده افشار، سید محسن (1390)، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، جهاد دانشگاهی علامه طباطبایی.
غمامی، مجید و رضایینژاد، امیرحسین (1385)، اصل رسیدگی دودرجهای در حقوق ایران و فرانسه، مجلۀ حقوق تطبیقی، دورۀ جدید شمارۀ 2، پاییز و زمستان، ص107-151.
کاتوزیان، ناصر (1376)، معمای تجدیدنظر در احکام و تعارض نیروهای اجتماعی، مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، شمارۀ 38، ص. 5-18.
کاتوزیان، ناصر (1383)، اعتبار امر قضاوتشده در دعوای مدنی، تهران: میزان.
کاتوزیان، ناصر (1394)، مقدمۀ علم حقوق، تهران: شرکت سهامی انتشار.
کریمزاده، احمد (1380)، نظارت انتظامی در نظام قضایی، ج3، تهران: روزنامۀ رسمی.
متین دفتری، احمد (1378)، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، ج 2، تهران: مجد.
محسنی، حسن و پورطهماسبی فرد، محمد (1384)، اصل تسلط طرفین دعوا بر جهات و موضوعات دعوا، مجلۀ کانون وکلای دادگستری مرکز، شمارۀ 21، شمارۀ پیاپی 190، ص53-77.
محسنی، حسن (1387)، عدالت آیینی: پژوهشی پیرامون نظریههای دادرسی عادلانۀ مدنی، فصلنامۀ حقوق، مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، دورۀ 38، ش1، ص285-319.
محسنی، حسن و رضایینژاد، همایون (1390)، شکایت ثالث به عملیات اجرایی در مقایسه با اعتراض ثالث به رأی، مجلۀ علمی و پژوهشی حقوق خصوصی، دورۀ 8، ش 1، بهار و تابستان، ص81-108.
محسنی، حسن (1391)، آیین دادرسی مدنی فرانسه، ج1، با مقدمۀ پروفسور لوییک کادیه و دیباچۀ عباس کریمی، تهران: شرکت سهامی انتشار.
محسنی، حسن (1394 الف)، آیین دادرسی مدنی فرانسه، ج2، با مقدمههای پروفسور لوییک کادیه و مجید غمامی، تهران: شرکت سهامی انتشار.
محسنی، حسن (1392)، ادارۀ جریان دادرسی مدنی، بر پایۀ همکاری و در چارچوب اصول دادرسی، با دیباچۀ استاد کاتوزیان، تهران: شرکت سهامی انتشار.
محسنی، حسن (1393)، نقص شکلی و ماهوی در دادرسی مدنی، پژوهش حقوق خصوصی، سال 2، ش6، بهار، ص139-159.
محسنی، حسن (1394 ب)، نقص اعمال آیین دادرسی در حقوق فرانسه، مطالعات حقوق تطبیقی، دورۀ 6، ش2، ص. 793-808.
محسنی، حسن (1394 ج)، جایگاه شورای حل اختلاف و طرق فوقالعادۀ شکایت از آرای آن، مجلۀ حقوقی دادگستری، سال 72، ش 92، ص151-174.
نهرینی، فریدون (1390)، اعادۀ دادرسی به تشخیص رئیس قوۀ قضائیه، تهران: گنج دانش.
هرمزی، خیرالله (1387)، معمای نهایی شدن آرا در نظام قضایی ایران، پژوهش حقوق و سیاست، ش 24، ص251-287.
واحدی، جواد (1369)، اعادۀ دادرسی در امور مدنی، مجلۀ کانون وکلای دادگستری مرکز، ش150 و 151، ص11-46.
یوسفزاده، مرتضی (1391)، آیین دادرسی مدنی، تهران: شرکت سهامی انتشار.
ب) خارجی
Blondel, Philippe, (2004), Pourvoi en Cassation, in : Dictionnaire de la Justice, Sous la direction de Loïc Cadiet, Paris, Puf, p. 1003-1009.
Cadiet, Loïc et Emmanuel JEULAND, (2013), Droit judiciaire privé, Paris, LexisNexis.
Cadiet, Loïc, (2008), La sanction et le procès civil, in : Mélanges J. Héron, L.G.D.J. Lextenso éditions, p. 125-154.
Cadiet, Loïc, Jaques NORMAND et Soraya AMRANI MEKKI, (2013), Théorie générale du procès, Paris, Puf.
Dauchy, Serge et Yves-Marie SERINET, (2014), Notion et fonction des voies de recours, in : Itinéraires d’histoire de la procédure civile, Sous la direction de Loïc Cadiet, Serge Dauchy et Jean-Louis Halpérin, Paris, IRJS Editions, p. 109-118.
Croze, Hervé, Christian MOREL et Olivier FRADIN, (2008), Procédure civile – Manuel pédagogique et pratique, Paris, Litec.