تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,479 |
تعداد مقالات | 70,032 |
تعداد مشاهده مقاله | 123,013,908 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 96,247,147 |
کابوس ترم اول! | ||
نشریه دانشجویی یادگار | ||
مقاله 2، دوره 1396، شماره 1، مهر 1396، صفحه 2-2 | ||
عنوان مقاله [English] | ||
کابوس ترم اول! | ||
اصل مقاله | ||
یهو از دبیرستان وارد دانشگاه میشی و میبینی چه جای خوبیه!!! کسی مجبورت نمیکنه درس بخونی، کار کلاسی مداوم ازت نمیخوان، حتی بعضی استادها روی حضور و غیاب حساس نیستن و کلاس هم نری اتفاقی نمیفته و در نتیجه، از این آزادی به دست اومده ممکنه نهایت سو استفاده! رو ببری ... با بر و بچ دور حوض دانشکده میشینی ... با هم میرید بیرون ... شبها تا دیروقت بیدار میمونی. دیگه از روزهای سخت درس خوندن دبیرستان خبری نیست! باورت نمیشه. روزها پشت سر هم به خوشی میگذره و یه روز صبح ساعت 8، با چشمای خوابآلوده برگه امتحان آخر ترم رو میبینی و میگی هعیییی!!! اینا از کجا اومدن؟! چرا آخه؟! اصلاً باورت نمیشه. هیچ کدوم از سوالا برات آشنا نیست چه برسه جواب هاش رو بدونی! ... یه نگاهی به این طرف میندازی ... یه نگاهی به اون طرف میندازی ... ولی تو عقاب نیستی و چشمت اونقدر دور رو نمیبینه که بتونی از روی برگه بغلدستی چیزی بنویسی. مراقب میاد بالاسرت و می پرسه چی کار داری میکنی؟! عرق سردی رو پیشونیت میشینه ... ضربان قلبت می ره بالا ... میگی من؟ ...من؟ من نبودم! می پرسه ازت کجا نبودی؟! میگی من سر کلاس نبودم! چیزی نمیتونم بنویسم! ... می گه این داستانا رو واسه ما تعریف نکن! از سر جلسه امتحان بلندت می کنن ... همه همکلاسیها و حتی دانشجوهای کلاسهای دیگه که سر جلسه امتحان نشستن، با چشمهای گرد شده به تو نگاه میکنن که با خفت دارن می برنت ... دوست داری همونجا ناپدید بشی ولی نمیشه، چون هنوز علم اینقدر پیشرفت نکرده! همراه مراقب از جلسه بیرون میری. یکی دو هفته بعد، بعد از امتحانات ترم که کارنامهات میاد، میبینی بهت صفر ندادن ... ولی نباید خوشحال بشی. چون بهت 0.25 دادن و هرکسی این نمره رو ببینه، میفهمه اون امتحان رو تقلب کردی! این نمره همیشه تو کارنامهات میمونه. حتی بعداً اگه بخوای بری ارشد و دکتری، ریزنمراتت رو میگیرن و این رو میبینن و به تو مثل یک مجرم حرفهای نگاه میکنن ... به خاطر نمره 0.25، ترم رو مشروط میشی. یه نامه برای خونواده ات میفرستن و میگن دسته گلتون درس نخونده و مشروط شده و ما به شرط اینکه دیگه تکرار نکنه، حاضریم اخراجش نکنیم! دیگه روت نمیشه چشم تو چشم خونوادهات بشی ... ضربان قلبت میره بالا ... بدنت عرق میکنه ... نفست بالا نمیاد ... خوب بسه دیگه! بیدار شو! همش یه کابوس بود! ترم اول تازه شروع شده!!! فقط یه زحمتی بکش از اول ترم بشین سر کلاس و یه چند کلمه درس بخون به این وضعیت نیفتی. باور کن سختی سر کلاس نشستن از سختی سر کلاس ننشستن و مصیبت هاش، خیلی خیلی خیلی کمتره!!! | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 321 |