تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,479 |
تعداد مقالات | 70,032 |
تعداد مشاهده مقاله | 123,014,001 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 96,247,368 |
درس یا کار؟ مساله این است! | ||
نشریه دانشجویی یادگار | ||
سخن سردبیر، دوره 1396، شماره 1، مهر 1396، صفحه 8-9 | ||
نویسنده | ||
محمدرضا شمشیرگر* | ||
مدیر سازمان بین المللی دانشگاهیان - دفتر ایران | ||
چکیده | ||
یکی از سؤالاتی که بعضی وقتها طی سالهای آینده از شما میپرسند وضعیت اشتغال است؛ بدینصورت که درجایی فرمی را تکمیل میکنید و جلوی عبارت «شغل» باید چیزی بنویسید. چه خواهید نوشت؟ دانشجو؟! آیا دانشجو بودن شغل محسوب میشود؟ آیا دانشگاه شما را استخدام کرده؟ آیا حقوق میگیرید؟ دقیقاً چه افزودهای بر اقتصاد خواهید داشت؟ خوب پاسخ تمام این سؤالات منفی است! پس در نتیجه شاید وضعیت دانشجویی «مشغول بودن» باشد، اما اشتغال به معنای اقتصادی آن نیست. در واقع پاسخ مناسبتر به گزینه شغل در زمانی که دانشجو هستید و جایی شاغل به کار نیستید درج کلمه «بیکار» است. | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Education or Job? it's the question! | ||
نویسندگان [English] | ||
MohammadReza Shamshirgar | ||
دانشگاه تهران | ||
سخن سردبیر | ||
سؤال بعدی این است که آیا دانشجو باید بیکار باشد یا شاغل؟ برای پاسخ به این سؤال بهتر است سؤال دیگری مطرح کنیم: هدف از آمدن به دانشگاه چیست؟ اجتماعی شدن، تجربههای جدید، رفتن به شهر دیگر، به تعویق انداختن خدمت سربازی، موقعیت برای ازدواج، دور هم بودن و ... اهداف فرعی هستند! اصولاً هدف اصلی از آمدن به دانشگاه، کسب دانش است بهمنظور به کارگرفتن آن در جامعه که این به کار گرفتن، معمولاً بهصورت یک «شغل» نمایان میشود. خوب اجازه بدید به زبان ساده تجربه خودم را بگویم! شروع به کار من خرداد سال 1381 بود، بعدازاینکه دیپلم تجربی را از سمپاد گرفتم و پیشدانشگاهی انسانی را غیرحضوری ثبتنام کردم! یعنی در شرایطی که همکلاسان من روزی 12 تا 14 ساعت برای کنکور درس میخواندند، من در خیابانهای شهر مشغول جذب مشتری برای سفارش کارت ویزیت، جذب مشتری برای طراحی سایت، جذب مشتری برای آگهی روزنامه، جذب مشتری برای کارت اینترنت! و در مراحل پیشرفته (تابستان سال 82) جذب شاگرد برای کلاس درس خصوصی اینترنت بودم! شروع به کار قدری سخت بود، اما تجربیات خیلی موفقی داشتم و در کار قدری جا افتادم. با درآمدی که طی آن یک سال کسب کردم، یک کامپیوتر (آن موقع نمیگفتند رایانه، میگفتند کامپیوتر!) و یک خط تلفن برای خودم خریدم؛ و در کنار آن، با یک برنامهریزی هدفمند، توانستم مدیریت دولتی دانشگاه تهران قبول شوم. اول مهرماه مراسم معارفهای برایمان گذاشته بودند و در پایان مراسم، گفتند هرکسی سؤالی دارد میتواند از استادان بپرسد (اساتید بهعنوان جمع استاد اشتباه است، چراکه استاد واژهای فارسی و اساتید جمع مکسر است و اصولاً استفاده از جمع مکسر برای واژگان فارسی اشتباه است!). برای من که ذهنم درگیر کسبوکار بود، سؤالم هم چیزی جز این نمیتوانست باشد! «ببخشید استاد! برای ثبت شرکت، مدیرعامل باید کارت پایان خدمت داشته باشه؟» وقتی با چشمان گرد شده استاد مواجه شدم فهمیدم جای این سؤال آنجا نبود! درهرحال دو هفته بعد، 15 مهرماه، اقدام به انجام امور ثبتی شرکت کردم و شرکت یادگار درخشان آریا 30 مهر 1382 به ثبت رسید و کمتر از یک ماه بعدازآن، یک اتاق اداری برای آن اجاره کردم و از همان سال هم پرونده مالیاتیاش را تشکیل دادم و این شرکت چند روز دیگر، 14 ساله میشود. احتمالاً الان این سؤال برای شما مطرح میشود که آیا به شما هم پیشنهاد میکنم چنین مسیری را پیش بگیرید؟ نه! حداقل هیچوقت به یک دانشجوی ترم اول کارشناسی این پیشنهاد را نمیکنم که کاری که خودم در ترم اول کارشناسی انجام دادم را تکرار کند! چراکه فشاری غیرقابلباور را در آن سالها تحمل کردم و اگر همراهی پدر، مادر و دوستان و همکاران نزدیکم در آن سالها نبود، نهتنها شرکت تداوم نمییافت که خودم هم دچار سرخوردگی شدیدی میشدم، آنطور که خیلی کسبوکارهای نوپا شدند و میشوند. اما میتوانم به خودم جرات دهم که به شما پیشنهاد کنم از ترم اول کارشناسی، به فکر شغل آیندهتان باشید و برای آن سرمایهگذاری کنید و زمینههای آن را فراهم کنید. میدانید آنطرف طیف چه کسانی قرار میگیرند؟ آنها که دوره کارشناسی خود را بدون فکر به آینده شغلیشان و هر اقدامی، تمام میکنند و میخواهند وارد بازار کار شوند: بدون هیچ سابقه کار، بدون هیچ مهارتی! و اینچنین میشود که نهتنها من که هیچ کارفرمایی حاضر به جذب آنها نیست و اینطور میشود که نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی ما بالا میرود! اما اجازه بدهید پیشنهادهای عملی و اجرایی خودم را بگویم تا از همین روزهای اول، همزمان با کسب دانش در دانشگاه، به آنها هم نیمنگاهی داشته باشید تا مطمئن شوید که هرگز بیکاری نخواهید ماند! این پیشنهادها را از کسی بشنوید که این مسیر را طی کرده، به موفقیتهای نسبی شغلی رسیده و بهعنوان مدیر یک شرکت خصوصی و مشاور شرکتها و مؤسسات دیگر، با دهها نفر مصاحبه استخدامی انجام داده و بخش قابلتوجهی از پایاننامه کارشناسی ارشدش هم درباره مسائل نیروی انسانی در شرکتهای خصوصی و انتظارات مدیران از یک نیروی خوب بوده است. شرکت در برنامههای آموزشی رایگان اما سودمند پیشفرض را بر این گذاشتهام دانشجو هیچ بودجه اضافهای ندارد که بخواهد هزینه برنامههای فوقبرنامه برای خودش کند. پس پیشنهادم نیاز به بودجه خاصی ندارد! شما میتوانید در برنامههای آموزشی رایگان که از طرف دانشکده و دانشگاه خودتان یا دانشگاههای دیگر برگزار میشود شرکت کنید. خیلی به دنبال گواهی و مدرک این برنامهها نباشید! سعی کنید چیزی یاد بگیرید. اگر هم چنین برنامههایی کمتر به چشمتان خورد یا به آنها علاقهای نداشتید، میتوانید مجموعهای از رویدادهای رایگان را با موضوعات مختلف در سایت www.evand.com ببینید. البته بعضی از برنامههای رایگان این سایت، جنبه تبلیغاتی برای یک دوره بلندمدت را دارد، اما بعضی از آنها با وجود اینکه رایگان هستند، اما بسیار مفیدند. استفاده از سایتها و اپلیکیشنهای آموزشی باور کنید گوشی هوشمند شما قابلیتی بیش از تلگرام و اینستاگرام دارد! حتی اگر گوشی هوشمند ندارید، میتوانید به سایت رایانه دانشکده مراجعه و از اینترنت آنجا استفاده کنید. در اینجا نمیخواهم به معرفی انواع سایتها و اپلیکیشنها بپردازم که دچار سردرگمی شوید. فقط یک برنامه بسیار عالی را برای یادگیری لغات زبان به شما پیشنهاد میکنم که هرقدر هم این کار برایتان سخت باشد، اما از این برنامه خوشتان میآید! www.Memrise.com هم از سایتش و هم از اپلیکیشن آن میتوانید استفاده کنید. به زبان فارسی هم کورسهای آموزشی زیادی دارد. توضیح بیشتری درباره آن نمیدهم، فقط میگویم حتماً حتماً از آن استفاده کنید و سازندهاش و بنده را دعا کنید! کسب و افزایش مهارت مهارت با دانش تفاوت میکند. شما یک کتاب یا فیلم آموزشی درباره شنا را میبینید، اما اگر پیش از آن شنا کردن بلد نباشید و بعد از خواندن چند کتاب و چند ده ساعت فیلم آموزشی، شما را در آب بیندازند، غرق میشوید! چراکه شما «مهارت» آن را به دست نیاوردهاید و فقط آموزش آن را کسب کردهاید. همچنین شما سواد خواندن و نوشتن بهاندازه کافی دارید، اما اگر به شما بگویند یک متن سهصفحهای درباره موضوعی که دانش را درباره آن دارید بنویسید، ممکن است نتوانید، چون «مهارت نوشتن» را ندارید. «مهارت روابط عمومی» یعنی بتوانید با دیگران بهراحتی ارتباط برقرار کنید و پیام موردنظر خود را به آنها منتقل کنید، «مهارت تدریس» یعنی قادر باشید در یک کلاس درس، بدون آنکه هول شوید به ارائه مطلب بپردازید و آنچه را میدانید، بهگونهای بیان کنید که دیگران هم بهخوبی یاد بگیرند. درست است که لازمه بعضی مهارتها، دانستن نکات و دانش درباره آن است، اما صرف داشتن دانش، مهارت به دست نمیآید، بلکه «مهارت»، با کار و تمرین و تمرکز زیاد به دست خواهد آمد. مشاوره شغلی و دورههای تخصصی اگر میخواهید در هر مقطعی از زمان دانشجوییتان، از مشاوره شغلی بدون پرداخت هزینه و همینطور دورههای تخصصی که باعث ورود حرفهایتر شما به بازار کار میشود استفاده کنید، میتوانید عضو سازمان ISIC تا از این مزایا استفاده کنید. رزومه، یک کار ساده تعجب نکنید! شما بهعنوان یک دانشجوی ترم اولی هم میتوانید رزومه داشته باشید. اگرچه بخش اصلی رزومه به سابقههای کاری فرد برمیگردد، اما بدون داشتن سابقه کار هم میتوانید شروع به ایجاد رزومه برای خود کنید و بخشهای معمول آن را پر کنید. اگر آنچه را که در بالا گفته شد انجام دهید، بخش مهمی از رزومه شما تکمیل میشود: «رویدادهای آموزشی که در آن شرکت کردهاید» و «مهارتهایی که به دست آوردهاید». فایل رزومه خود را درست کنید و هر رویدادی که ارزش درج در آن دارد (دوره آموزشی که گذراندهاید، تجربیات کار یا حضور فعال در یک برنامه یک برنامه دانشجویی) بلافاصله بعد از اتمام آن بنویسید، چراکه سالهای بعد به یادآوردن آن برایتان بسیار سخت است. اینطور کمکم رزومهتان شکل میگیرد. خیلی ساده! | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 616 |